در این قسمت سعی شده مجموعه ای از روایات معصومین (ع) در مورد امام زمان (عج) و شرایط آخر الزمان فراهم گردد، ما سعی نمودیم از این دو مقوله خارج نشویم مثلا روایاتی که ویژگی عمومی ائمه (ع) را بیان میکنند و بین ایشان (ع) مشترک هستند ذکر نشده اند، همچنین روایاتی وجود دارند که در آن ها آیات مرتبط با این دو موضوع توسط ائمه اطهار (ع) تفسیر شده است، این روایات نیز در این بخش ذکر نشده(در بخش مهدی (عج) از نگاه قرآن ذکر شده اند البته ائمه (ع) همواره در کلام خویش از قرآن بهره می بردند به همین دلیل در روایات این صفحه نیز موارد متعددی از اشاره به آیات دیده می شود). در مورد سند روایات نیز حساسیت بسیاری اعمال شده و از نظر محتوا جامعیت و کاربردی بودن مجموعه ملاک قرار گرفته است. نظر تمامی متخصصین این حوزه بسیار برای ما مهم و ارزشمند است لذا خواهشمندیم اگه نظر،انتقاد و یا پیشنهادی در مورد هر یک از روایات و یا توضیحات آن روایت دارید و یا می خواهید به توضیحات یک روایت چیزی اضافه کنید و یا روایتی با محتوای غیر تکراری که در این صفحه موجود نیست سراغ دارید; از طریق قسمت ارتباط با ما در صفحه اصلی مارا مطلع کنید.
نمایش ترجمه عربی
نمایش منبع
نمایش توضیحات
نمایش لینک های جامع الاحادیث
حالت مطالعه در شب
المَهدِيُّ مِن وُلدِي ، اسمُه اسمي ، وكُنيَتُهُ كُنيَتي ، أشبَهُ النّاسِ بي خَلقاً وخُلُقاً ، تَكونُ لَهُ غَيبَةٌ وحَيرَةٌ حَتّى تَضِلَّ الخَلقُ عَن أديانِهِم ، فَعِندَ ذلِكَ يُقبِلُ كَالشِّهابِ الثّاقِبِ ، فَيَملَؤُها قِسطاً وعَدلاً كَما مُلِئَت ظُلماً وجَوراً .
مهدی ، از فرزندان من است . نام او، نام من و كنيه او ، كنيه من است. شبيه ترين مردم به من در خلقت و اخلاق است. غيبت او و حيرت مردم چنان خواهد بود كه مردم از دينشان گمراه می شوند و در اين هنگام، او به سان شهابى نورافشان می آيد و زمين را از عدل و داد پر می کند، در حالی كه از ظلم و ستم پر شده است
اَلْقَائِمُ مِنْ وُلْدِي اِسْمُهُ اِسْمِي وَ كُنْيَتُهُ كُنْيَتِي وَ شَمَائِلُهُ شَمَائِلِي وَ سُنَّتُهُ سُنَّتِي يُقِيمُ اَلنَّاسَ عَلَى مِلَّتِي وَ شَرِيعَتِي وَ يَدْعُوهُمْ إِلَى كِتَابِ رَبِّي عَزَّ وَ جَلَّ مَنْ أَطَاعَهُ فَقَدْ أَطَاعَنِي وَ مَنْ عَصَاهُ فَقَدْ عَصَانِي وَ مَنْ أَنْكَرَهُ فِي غَيْبَتِهِ فَقَدْ أَنْكَرَنِي وَ مَنْ كَذَّبَهُ فَقَدْ كَذَّبَنِي وَ مَنْ صَدَّقَهُ فَقَدْ صَدَّقَنِي إِلَى اَللَّهِ أَشْكُو اَلْمُكَذِّبِينَ لِي فِي أَمْرِهِ وَ اَلْجَاحِدِينَ لِقَوْلِي فِي شَأْنِهِ وَ اَلْمُضِلِّينَ لِأُمَّتِي عَنْ طَرِيقَتِهِ وَ سَيَعْلَمُ اَلَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ
قائم از فرزندان من است نامش نام من و كنيهاش كنيۀ من است،شمائل او شمائل من و روش او روش من مىباشد و مردم را بر آئين و دينم بدارد و آنها را به كتاب پروردگارم فراخواند،كسى كه او را اطاعت كند مرا اطاعت كرده است و كسى كه او را نافرمانى كند مرا نافرمانى كرده است و كسى كه او را در دوران غيبتش انكار نمايد مرا انكار نموده است و كسى كه او را تكذيب كند مرا تكذيب كرده است و كسى كه او را تصديق نمايد مرا تصديق نموده است،از كسانى كه گفتار مرا در بارۀ او انكار و تكذيب مىكنند و از كسانى از امّتم كه مردم را از طريقۀ او گمراه مىسازند به خداوند شكايت مىبرم « وَ سَيَعْلَمُ اَلَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ(آیه 227 سوره شعراء) ».
مَنْ قَرَأَ اَلْمُسَبِّحَاتِ كُلَّهَا قَبْلَ أَنْ يَنَامَ لَمْ يَمُتْ حَتَّى يُدْرِكَ اَلْقَائِمَ وَ إِنْ مَاتَ كَانَ فِي جِوَارِ مُحَمَّدٍ اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ .
هر كه همه مستحبات را بخواند پيش از آنكه بخوابد نميرد تا امام قائم(عليه السّلام)را دريابد، و اگر هم بميرد در جوار محمد پيغمبر(صلّى الله عليه و آله)قرار گيرد.
مشابه آنچه ذکر شد در روایات اعمال دیگری وجود دارد که سبب درک ظهور و حضرت
مهدی (عج) می گردد:
1.خواندن چهل صبح دعای عهد
2.صلوات فرستادن همراه با عبارت "عجل فرجهم" بعد از نماز صبح و ظهر
3.خواندن سوره اسراء در شبهای جمعه
4.خواندن دعای طول عمر بعد از نمازهای واجب
دَاوُدَ بْنِ اَلْقَاسِمِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ: اَلْخَلَفُ مِنْ بَعْدِيَ اَلْحَسَنُ فَكَيْفَ لَكُمْ بِالْخَلَفِ مِنْ بَعْدِ اَلْخَلَفِ فَقُلْتُ وَ لِمَ جَعَلَنِيَ اَللَّهُ فِدَاكَ فَقَالَ إِنَّكُمْ لاَ تَرَوْنَ شَخْصَهُ وَ لاَ يَحِلُّ لَكُمْ ذِكْرُهُ بِاسْمِهِ فَقُلْتُ فَكَيْفَ نَذْكُرُهُ فَقَالَ قُولُوا اَلْحُجَّةُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمُ اَلسَّلاَمُ .
داود بن قاسم نقل می کند: شنيدم ابو الحسن (امام هادى (ع)) می فرمودند: جانشين بعد از من حسن است، شماها چه حالى داريد در جانشينى بعد از اين جانشين، گفتم: خداوند مرا فدای شما كند، براى چه؟ فرمودند: چون شما شخصى او را نتوانيد ديد و نام او را نتوانيد برد، گفتم: پس به چه نام از او تعبير كنيم، فرمودند: بگویيد حجت آل محمد(صلّى الله عليه و آله).
بر طبق پاره ای روایات مشابه آنچه ذکر شد بردن نام حضرت به اسم مبارک ایشان حرام است.
اَلصَّقْرُ بْنُ أَبِي دُلَفَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ: إِنَّ اَلْإِمَامَ بَعْدِي اِبْنِي عَلِيٌّ أَمْرُهُ أَمْرِي وَ قَوْلُهُ قَوْلِي وَ طَاعَتُهُ طَاعَتِي وَ اَلْإِمَامُ بَعْدَهُ اِبْنُهُ اَلْحَسَنُ أَمْرُهُ أَمْرُ أَبِيهِ وَ قَوْلُهُ قَوْلُ أَبِيهِ وَ طَاعَتُهُ طَاعَةُ أَبِيهِ ثُمَّ سَكَتَ فَقُلْتُ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ فَمَنِ اَلْإِمَامُ بَعْدَ اَلْحَسَنِ فَبَكَى عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ بُكَاءً شَدِيداً ثُمَّ قَالَ إِنَّ مِنْ بَعْدِ اَلْحَسَنِ اِبْنَهُ اَلْقَائِمَ بِالْحَقِّ اَلْمُنْتَظَرَ فَقُلْتُ لَهُ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ لِمَ سُمِّيَ اَلْقَائِمَ قَالَ لِأَنَّهُ يَقُومُ بَعْدَ مَوْتِ ذِكْرِهِ وَ اِرْتِدَادِ أَكْثَرِ اَلْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ فَقُلْتُ لَهُ وَ لِمَ سُمِّيَ اَلْمُنْتَظَرَ قَالَ لِأَنَّ لَهُ غَيْبَةً يَكْثُرُ أَيَّامُهَا وَ يَطُولُ أَمَدُهَا فَيَنْتَظِرُ خُرُوجَهُ اَلْمُخْلِصُونَ وَ يُنْكِرُهُ اَلْمُرْتَابُونَ وَ يَسْتَهْزِئُ بِذِكْرِهِ اَلْجَاحِدُونَ وَ يَكْذِبُ فِيهَا اَلْوَقَّاتُونَ وَ يَهْلِكُ فِيهَا اَلْمُسْتَعْجِلُونَ وَ يَنْجُو فِيهَا اَلْمُسْلِمُونَ .
صقر بن أبى دلف نقل می کند:از امام جواد (ع) شنيدم كه می فرمودند: امام پس از من فرزندم علىّ است، دستور او دستور من و سخن او سخن من و طاعت او طاعت من است و امام پس از او فرزندش حسن است، دستور او دستور پدرش و سخن او سخن پدرش و طاعت او طاعت پدرش می باشد، سپس سكوت كردند. گفتم: اى فرزند رسول خدا! امام پس از حسن كيست؟ ایشان به شدّت گريستند و سپس فرمودند: پس از حسن فرزندش قائم به حقّ امام مُنتَظَر است. گفتم: اى فرزند رسول خدا! چرا او را قائم مىگويند؟ فرمودند: زيرا او پس از آنكه يادش از بين برود و اكثر معتقدين به امامتش مرتدّ شوند قيام مىكند، گفتم: چرا او را مُنتَظَر مىگويند؟ فرمودند: زيرا ايّام غيبتش زياد شود و مدّتش طولانى گردد و مخلصان در انتظار قيامش باشند و شكّاكان انكارش كنند و منكران يادش را مسخره كنند و بدانید تعيين كنندگان وقت ظهورش دروغ گويند و شتاب كنندگان در غيبتش هلاک شوند و تسليم شوندگان در آن نجات يابند.
اَلْمُنْتَظِرُ لِأَمْرِنَا كَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِي سَبِيلِ اَللَّهِ.
منتظر امر ما مانند كسى باشد كه در جهاد در راه خدا بخون خود بغلطد.
إنَّ مَنِ انتَظَرَ أمرَنا وصَبَرَ عَلى ما يَرى مِنَ الأَذى وَالخَوفِ هُوَ غَداً في زُمرَتِنا
هركس منتظر امر (حكومت و دولت) ما باشد و بر آزارها و رعب و وحشتى كه به او مى رسد شكيبايى كند، فردا در زمره ما باشد.
فردا در زمره ما باشد یعنی روز قیامت با ما محشور می شود.
دِعْبِلَ بْنَ عَلِيٍّ اَلْخُزَاعِيَّ يَقُولُ: أَنْشَدْتُ مَوْلاَيَ اَلرِّضَا عَلِيَّ بْنَ مُوسَى عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَصِيدَتِيَ اَلَّتِي أَوَّلُهَا - مَدَارِسُ آيَاتٍ خَلَتْ مِنْ تِلاَوَةٍ وَ مَنْزِلُ وَحْيٍ مُقْفِرُ اَلْعَرَصَاتِ فَلَمَّا اِنْتَهَيْتُ إِلَى قَوْلِي - خُرُوجُ إِمَامٍ لاَ مَحَالَةَ خَارِجٌ يَقُومُ عَلَى اِسْمِ اَللَّهِ وَ اَلْبَرَكَاتِ يُمَيِّزُ فِينَا كُلَّ حَقٍّ وَ بَاطِلٍ وَ يُجْزِي عَلَى اَلنَّعْمَاءِ وَ اَلنَّقِمَاتِ - بَكَى اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ بُكَاءً شَدِيداً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَيَّ فَقَالَ لِي يَا خُزَاعِيُّ نَطَقَ رُوحُ اَلْقُدُسِ عَلَى لِسَانِكَ بِهَذَيْنِ اَلْبَيْتَيْنِ فَهَلْ تَدْرِي مَنْ هَذَا اَلْإِمَامُ وَ مَتَى يَقُومُ فَقُلْتُ لاَ يَا مَوْلاَيَ إِلاَّ أَنِّي سَمِعْتُ بِخُرُوجِ إِمَامٍ مِنْكُمْ يُطَهِّرُ اَلْأَرْضَ مِنَ اَلْفَسَادِ وَ يَمْلَؤُهَا عَدْلاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً فَقَالَ يَا دِعْبِلُ اَلْإِمَامُ بَعْدِي مُحَمَّدٌ اِبْنِي وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ اِبْنُهُ عَلِيٌّ وَ بَعْدَ عَلِيٍّ اِبْنُهُ اَلْحَسَنُ وَ بَعْدَ اَلْحَسَنِ اِبْنُهُ اَلْحُجَّةُ اَلْقَائِمُ اَلْمُنْتَظَرُ فِي غَيْبَتِهِ اَلْمُطَاعُ فِي ظُهُورِهِ لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ اَلدُّنْيَا إِلاَّ يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ذَلِكَ اَلْيَوْمَ حَتَّى يَخْرُجَ فَيَمْلَأَ اَلْأَرْضَ عَدْلاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ أَمَّا مَتَى فَإِخْبَارٌ عَنِ اَلْوَقْتِ فَقَدْ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ أَنَّ اَلنَّبِيَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قِيلَ لَهُ يَا رَسُولَ اَللَّهِ مَتَى يَخْرُجُ اَلْقَائِمُ مِنْ ذُرِّيَّتِكَ فَقَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مَثَلُهُ مَثَلُ اَلسَّاعَةِ اَلَّتِي لاٰ يُجَلِّيهٰا لِوَقْتِهٰا إِلاّٰ هُوَ ثَقُلَتْ فِي اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ لاٰ تَأْتِيكُمْ إِلاّٰ بَغْتَةً .
دِعبل بن على خُزاعى گفت خواندم براى مولاى خود حضرت رضا قصيده خودم را كه اولش به اين مضمون بودمدرسههاى آيات الهى از تلاوت تهى شده است و منزل وحى عرصههايش مبدل به بيابان خالى شده است و چون رسيدم به این قسمت از گفته خودخروج می کند امامى كه خروجش قطعی است و به نام خدا و بركت هاى فراوان قيام مي نمايد و ميان ما هر حقى را از باطل جدا ميكند و پاداش عمل نيكو و كيفر بدى را مي دهد حضرت رضا، على بن موسى عليه السلام سخت گريستند و سپس روی بجانب من نمودند و فرمودند اى خُزاعى در اين دو بيت روح الامين (جبرئیل (ع)) بر زبانت سخن گفته است آيا ميدانى اين امام كيست و كى قيام ميكند؟ عرض كردم نه اى مولايم جز اينكه شنيده ام امامى از شما ظهور ميكند كه زمين را از فساد پاك ميكند و آن را از عدل و داد پر مي كند چنانچه از ستم پر شده است، فرمودند (ع): اى دِعبل امام بعد از من محمد است و پس از محمد فرزندش على است و بعد از على پسرش حسن و پس از حسن پسرش حجت قائم كه در غيبتش انتظار او را كشند و در ظهورش از او اطاعت كنند،اگر نماند از دنيا مگر يك روز خدا همان روز را آن قدر طولانى كند تا ظهور نماید و آن را پر از عدالت كند چنانچه پر از ستم شده است و امّا كى خواهد بود، اين اخبار (که در ادامه روایت خواهد آمد) از وقت آن است و به حقيقت پدرم براى من از پدرش و او از پدرانش نقل کرده است كه از پيغمبر (صلّى الله عليه و آله) پرسش شد كى قائم از ذريهات خروج ميكند؟ فرمود مثل او مثل قیامت است و (سپس پیامبر (ص) قسمتی از آیه 187 سوره اعراف را تلاوت نمودند كه:) دانش آن فقط نزد پروردگار من است، غیر او آن را در وقت معینش آشکار نمی کند و نيايد شما را جز ناگهانى.
هنگامی که دعبل در شعر خود مصائب ائمه اطهار (ع) را بیان می نمود حضرت علی ابن موسی الرضا (ع) فرمودند: آيا من اضافه نكنم به اين موضوع از قصيده تو دو بیت شعر را كه قصيده ی تو با اين دو بیت شعر تمام شود و نقصى از براى آن نباشد؟ دعبل عرض كرد بلى يا ابن رسول اللّٰه. آن حضرت دو بیت شعر اضافه نمودند که مفهوم آن به این شرح است: و يك قبر در شهر طوس است كه وا مصيبتاه از آن قبر كه مصيبت هاى صاحب آن قبر تا آخر الزمان در اعضا آتش ميزند و چون آتش سوزان اعضا را مي گدازد تا اينكه حق تعالى حضرت قائم عجل اللّٰه فرجه را از ما ائمه مبعوث ميگرداند و او از ما غم ها و حزن هاى ما را مي گشايد و داد ما را از ستمكاران ما مي گيرد پس از آن دعبل عرض كرد يا ابن رسول اللّٰه اين قبر كه در طوس است قبر كيست حضرت رضا((ع))فرمود قبر من است که پس از گذشت شب ها و روزها طوس محل آمد و شد شيعيان و زوار من باشد آگاه باشيد كسى كه زيارت كند مرا در غريبى من در طوس در روز قيامت در درجۀ من با من باشد در حالتى كه گناهان او آمرزيده شود.(عيون أخبار الرضا عليه السلام ، جلد۲ ، صفحه۲۶۳)
إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ دَعَا اَلنَّاسَ إِلَى أَمْرٍ جَدِيدٍ كَمَا دَعَا إِلَيْهِ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ إِنَّ اَلْإِسْلاَمَ بَدَأَ غَرِيباً وَ سَيَعُودُ غَرِيباً كَمَا بَدَأَ فَطُوبَى لِلْغُرَبَاءِ .
قائم ما چون قيام كند مردم را به امر نوينى دعوت خواهد نمود همان گونه كه رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله دعوت فرمود،و اسلام غريبانه آغاز شد و مجددا همانند آغازش غريب خواهد گرديد،و خوشا بحال غريبان.
إِذَا قَامَ اَلْقَائِمُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ دَعَا اَلنَّاسَ إِلَى اَلْإِسْلاَمِ جَدِيداً وَ هَدَاهُمْ إِلَى أَمْرٍ قَدْ دُثِرَ فَضَلَّ عَنْهُ اَلْجُمْهُورُ وَ إِنَّمَا سُمِّيَ اَلْقَائِمُ مَهْدِيّاً لِأَنَّهُ يَهْدِي إِلَى أَمْرٍ قَدْ ضَلُّوا عَنْهُ وَ سُمِّيَ بِالْقَائِمِ لِقِيَامِهِ بِالْحَقِّ .
آنگاه كه حضرت قائم (ع) قيام كند مردم را به اسلامی جدید بخواند و به چيزى كه كهنه شده و بيشتر مردم از آن دور شده اند و گم گشتهاند راهنمائى كند،و اينكه حضرت قائم را مهدى خوانند براى آنست كه به چيز گمشدهاى راهنمائى كند،و اينكه او را قائم نامند براى آنست كه بحق قيام فرمايد.
إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ مَدَّ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِشِيعَتِنَا فِي أَسْمَاعِهِمْ وَ أَبْصَارِهِمْ حَتَّى لاَ يَكُونَ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ اَلْقَائِمِ بَرِيدٌ يُكَلِّمُهُمُ فَيَسْمَعُونَ وَ يَنْظُرُونَ إِلَيْهِ وَ هُوَ فِي مَكَانِهِ .
هنگامى كه قائم ما (ع) قيام كند خداى عزوجل در گوشها و ديدگان شيعيان ما چنان رسايى بنهد كه ديگر ميان آنها و حضرت قائم (ع) پيكى نباشد و آن حضرت(از فاصله دور)با آنان سخن بگويد و آنان بشنوند و او را در همان جايى كه هست ببينند.
أَلَا وَ إِنَّ مَنْ أَدْرَكَهَا مِنَّا يَسْرِي فِيهَا بِسِرَاجٍ مُنِيرٍ وَ يَحْذُو فِيهَا عَلَى مِثَالِ الصَّالِحِينَ لِيَحُلَّ فِيهَا رِبْقاً وَ يُعْتِقَ فِيهَا رِقّاً وَ يَصْدَعَ شَعْباً وَ يَشْعَبَ صَدْعاً، فِي سُتْرَةٍ عَنِ النَّاسِ لَا يُبْصِرُ الْقَائِفُ أَثَرَهُ وَ لَوْ تَابَعَ نَظَرَهُ. ثُمَّ لَيُشْحَذَنَّ فِيهَا قَوْمٌ شَحْذَ الْقَيْنِ النَّصْلَ تُجْلَى بِالتَّنْزِيلِ أَبْصَارُهُمْ وَ يُرْمَى بِالتَّفْسِيرِ فِي مَسَامِعِهِمْ وَ يُغْبَقُونَ كَأْسَ الْحِكْمَةِ بَعْدَ الصَّبُوحِ.
آگاه باشید آن كس از ما (حضرت مهدى «عج») كه فتنه هاى آينده را دريابد، با چراغى روشنگر در آن گام مى نهد، و بر سيره صالحان(معصومین (ع)) رفتار مى كند تا گره ها را بگشايد، بردگان و ملّت هاى اسير را آزاد سازد، جمعيّت هاى گمراه و ستمگر را پراكنده و حق جويان پراكنده را جمع كند. او(حضرت مهدى (عج)) از مردم در پرده است آن چنان كه جویندگان هر چند پی دی پی بنگرند نشانش را نبینند. آنگاه در کشاکش آن فتنه ها گروهی چنان صیغل یابند که شمشیر در دست آهنگر می یابد، ديده هاشان با قرآن روشنايى گيرد، و در گوش هاشان تفسير قرآن طنين افكند، و در صبحگاهان و شامگاهان جام هاى حكمت سر مى كشند.
إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ اَللَّهُ يَدَهُ عَلَى رُءُوسِ اَلْعِبَادِ فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُمْ وَ كَمَلَتْ بِهِ أَحْلاَمُهُمْ .
هنگامى كه قائم ما قيام كند ، خداوند دستش را بر سر بندگان گذارد ؛ پس از آن، عقلها به هم پيوندد و خردهايشان به كمال رسد .
إِنَّ اَلْقَائِمَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِذَا قَامَ قَالَ اَلنَّاسُ أَنَّى يَكُونُ هَذَا وَ قَدْ بَلِيَتْ عِظَامُهُ مُنْذُ دَهْرٍ طَوِيلٍ .
قائم چون قيام كند، مردم مى گويند: اين كجا بود؟! او كه استخوان هايش هم مدّت بسيار طولانى است پوسيده !؟
تَنْكَسِفُ اَلشَّمْسُ لِخَمْسٍ مَضَيْنَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ قَبْلَ قِيَامِ اَلْقَائِمِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ .
پيش از قيام قائم (ع) در پنجم ماه رمضان خورشید گرفتگی واقع شود.
از امام باقر (علیه السلام) در روایتی مشابه آمده:
.پيش از اين امر (ظهور) دو نشانه باشد يكى گرفتن ماه در پنجم و ديگرى گرفتن آفتاب در پانزدهم كه از
زمان هبوط آدم عليه السلام در زمين چنين اتفاقى نيفتاده است و در این لحظه حساب منجمان سقوط
كند(محاسبات اخترشناسان دچار مشکل می شود)(کمال
الدين و تمام النعمة ، جلد۲ ، صفحه۶۵۵).
قَبْلَ قِيَامِ اَلْقَائِمِ خَمْسُ عَلاَمَاتٍ مَحْتُومَاتٍ اَلْيَمَانِيُّ وَ اَلسُّفْيَانِيُّ وَ اَلصَّيْحَةُ وَ قَتْلُ اَلنَّفْسِ اَلزَّكِيَّةِ وَ اَلْخَسْفُ بِالْبَيْدَاءِ .
پيش از قيام قائم پنج علامت حتمى است يمانى، سفيانى، صيحه آسمانى، قتل نفس زكيه و فرو رفتن زمين در بيداء
علائم ذکر شده توسط حضرت امام صادق (ع) که به علائم حتمى ظهور شهرت دارند هر کدام به حادثه ای پیش از ظهور اشاره دارد. با کلیک کردن روی هر کدام که در ادامه مجددا ذکر شده می توانید در ویکی شیعه بیشتر در مورد آنها بخوانید: ۱_ يمانى ۲_ سفيانى ۳_ صيحه آسمانى ۴_ قتل نفس زكيه ۵_ فرو رفتن زمين در بيداء در مورد هر علامت روایات دیگری نیز در منابع موجود است. مثلا بر طبق روایتی از امام صادق (ع) خروج سفیانی حتمی و در ماه رجب است(کمال الدين و تمام النعمة ، جلد۲ ، صفحه۶۵۰).
این روایت در کتاب کافی (جلد۸، صفحه۳۱۰) نیز ذکر شده که آن جا در ادامه روایت از حضرت سوال می شود: اگر فردى از خاندان شما پيش از ديده شدن اين نشانهها خروج كند ما هم با او همراهى كنيم؟ ایشان فرمودند: خیر.
لاَ يَخْرُجُ اَلْقَائِمُ إِلاَّ فِي وَتْرٍ مِنَ اَلسِّنِينَ تِسْعٍ وَ ثَلاَثٍ وَ خَمْسٍ وَ إِحْدَى .
قائم (ع) قيام نمىكند مگر در يك سال فرد؛از جمله سالهاى نه و سه و پنج و يك.
يُونُسَ بْنِ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ فَقُلْتُ لَهُ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ أَنْتَ اَلْقَائِمُ بِالْحَقِّ فَقَالَ أَنَا اَلْقَائِمُ بِالْحَقِّ وَ لَكِنَّ اَلْقَائِمَ اَلَّذِي يُطَهِّرُ اَلْأَرْضَ مِنْ أَعْدَاءِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ يَمْلَؤُهَا عَدْلاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً هُوَ اَلْخَامِسُ مِنْ وُلْدِي لَهُ غَيْبَةٌ يَطُولُ أَمَدُهَا خَوْفاً عَلَى نَفْسِهِ يَرْتَدُّ فِيهَا أَقْوَامٌ وَ يَثْبُتُ فِيهَا آخَرُونَ ثُمَّ قَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ طُوبَى لِشِيعَتِنَا اَلْمُتَمَسِّكِينَ بِحَبْلِنَا فِي غَيْبَةِ قَائِمِنَا اَلثَّابِتِينَ عَلَى مُوَالاَتِنَا وَ اَلْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِنَا أُولَئِكَ مِنَّا وَ نَحْنُ مِنْهُمْ قَدْ رَضُوا بِنَا أَئِمَّةً وَ رَضِينَا بِهِمْ شِيعَةً فَطُوبَى لَهُمْ ثُمَّ طُوبَى لَهُمْ وَ هُمْ وَ اَللَّهِ مَعَنَا فِي دَرَجَاتِنَا يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ .
يونس بن عبد الرحمن نقل می کند شرفياب حضور امام هفتم موسى بن جعفر عليه السلام شدم و به ایشان عرض كردم يا ابن رسول اللّٰه تو قائم به حق مي باشى؟فرمود من قائم به حق هستم ولى آن قائمى كه زمين را از دشمنان خداى عزوجل پاك كند و آن را پر از عدل نمايد درحالی که پر از جور و ستم شده، پنجمين فرزند من است و او غيبتى طولانى خواهد داشت چرا که بر جان خود مي ترسد. جمعی از مردمى در اين مدت برگردند و جمعی دگر در آن ثابت بمانند سپس فرمود در غيبت قائم ما خوشا بر شيعيان ما كه به رشته ولايت ما چسبيدهاند و بر دوستى ما پا برجا هستند و از دشمنان ما بيزارند آنان از مايند و ما از آنهائيم با یقین ما را به امامت پسنديدهاند و ما هم آنها را به شيعه بودن پسنديديم خوشا بر آنها و خوشا بر آنها(این جمله را حضرت دو مرتبه تکرار نموده اند) ايشان بخدا در روز قيامت هم درجه ما باشند.
عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَلَيْهِمَا اَلسَّلاَمُ قَالَ: إِذَا فُقِدَ اَلْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ اَلسَّابِعِ فَاللَّهَ اَللَّهَ فِي أَدْيَانِكُمْ لاَ يُزِيلُكُمْ عَنْهَا أَحَدٌ يَا بُنَيَّ إِنَّهُ لاَ بُدَّ لِصَاحِبِ هَذَا اَلْأَمْرِ مِنْ غَيْبَةٍ حَتَّى يَرْجِعَ عَنْ هَذَا اَلْأَمْرِ مَنْ كَانَ يَقُولُ بِهِ إِنَّمَا هِيَ مِحْنَةٌ مِنَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ اِمْتَحَنَ بِهَا خَلْقَهُ.
على بن جعفر از برادرش موسى بن جعفر عليه السلام نقل كند كه فرمود: هر گاه پنجمين فرزند هفتمين ناپديد شود ،خدا را، خدا را، نسبت به دينتان مواظب باشيد، مبادا كسى شما را از دينتان جدا كند، ای فرزندم به ناچار برای صاحب این امر (حضرت مهدی (عج)) غيبتى است كه معتقدين به امامت هم از آن برگردند، همانا امر غيبت يك آزمايشى از جانب خداى عزوجل است كه خلقش را بوسيله آن بيازمايد.
رَوَى عَلِيُّ بْنُ عُقْبَةَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: إِذَا قَامَ اَلْقَائِمُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ حَكَمَ بِالْعَدْلِ وَ اِرْتَفَعَ فِي أَيَّامِهِ اَلْجَوْرُ وَ آمَنَتْ بِهِ اَلسُّبُلُ وَ أَخْرَجَتِ اَلْأَرْضُ بَرَكَاتِهَا وَ رُدَّ كُلُّ حَقٍّ إِلَى أَهْلِهِ وَ لَمْ يَبْقَ أَهْلُ دِينٍ حَتَّى يُظْهِرُوا اَلْإِسْلاَمَ وَ يَعْتَرِفُوا بِالْإِيمَانِ أَ مَا سَمِعْتَ اَللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً وَ إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ وَ حَكَمَ بَيْنَ اَلنَّاسِ بِحُكْمِ دَاوُدَ وَ حُكْمِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمَا اَلسَّلاَمُ فَحِينَئِذٍ تُظْهِرُ اَلْأَرْضُ كُنُوزَهَا وَ تُبْدِي بَرَكَاتِهَا فَلاَ يَجِدُ اَلرَّجُلُ مِنْكُمْ يَوْمَئِذٍ مَوْضِعاً لِصَدَقَتِهِ وَ لاَ لِبِرِّهِ لِشُمُولِ اَلْغِنَى جَمِيعَ اَلْمُؤْمِنِينَ ثُمَّ قَالَ إِنَّ دَوْلَتَنَا آخِرُ اَلدُّوَلِ وَ لَمْ يَبْقَ أَهْلُ بَيْتٍ لَهُمْ دَوْلَةٌ إِلاَّ مَلَكُوا قَبْلَنَا لِئَلاَّ يَقُولُوا إِذَا رَأَوْا سِيرَتَنَا إِذَا مَلَكْنَا سِرْنَا بِمِثْلِ سِيرَةِ هَؤُلاَءِ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ تَعَالَى: وَ اَلْعٰاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ .
از علی ابن عقبه نقل شده: امام (عليه السلام) فرموند: هنگامى كه قائم قيام كند ، به عدالت حكم خواهد نمود و ستم در روزگار او از ميان می رود و راه ها امن می شوند و زمين بركت هايش را بيرون می ریزد و هر حقّى به صاحبش باز گردانده می شود و گروندگان به هيچ دينى ، باقى نمی مانند ، مگر آن كه اظهار اسلام كنند(به جز اسلام دینی باقی نمی ماند) و به ايمان به آن اقرار آورند. آيا سخن خداوند متعال را نشنيده اى كه می فرمايد: و هر كه در آسمان ها و زمين است، خواه ناخواه ، تسليم او خواهد شد و همه به سوى او باز گردانده می شوند. (آیه 83 سوره آل عمران) و ميان مردم به حكم داوود (عليه السلام) و محمّد (صلى اللَّه عليه و آله) قضاوت می كند و اين هنگام است كه زمين ، گنج هايش را آشكار و بركت هايش را نمايان می كند و آن هنگام ، كسى از شما، جايى براى دادن صدقه و احسان خويش نمی يابد ؛ زيرا بی نيازى ، همه مؤمنان را فرا خواهد گرفت . سپس فرموند: حكومت ما، آخرين حكومت خواهد بود و هيچ گروهی(تفکری) نمی ماند ، مگر آن كه پيش از ما حاكم خواهد شد تا چون شيوه ما را ديدند، نگويند: اگر ما نيز حاكم می شديم، مانند همين ها رفتار می كرديم ! و اين ، همان سخن خداى متعال است كه: و در پایان ، از آنِ پرهيزگاران است. (آیه 83 سوره قصص).
راوی این روایت، علی بن عقبه و پدرش از کسانی هستند که کاملا مورد اعتماد علمای رجال(شخص شناسی) می باشند; و روایاتی که از ایشان نقل شده موثق است.
ویژگی حضرت داود (ع) این بود که ایشان در قضاوت و داوری بین مردم از کسی دلیل و شاهد نمی خواستند و به دستور خداوند از علم الهی خویش استفاه می کردند. بنابراین با قطعیت ظالم و مظلوم آشکار می گشت.
لْقَائِمُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ لَمْ يَظْهَرْ أَبَداً حَتَّى تَخْرُجَ وَدَائِعُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِذَا خَرَجَتْ ظَهَرَ عَلَى مَنْ ظَهَرَ مِنْ أَعْدَاءِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَتَلَهُمْ .
حضرت قائم (عليه السلام) ظهور نكند هرگز، تا ودائع خداى عزوجل بيرون آيد و چون بيرون آمد بر دشمنان خدا ظاهر شود و آنها را بكشد.
با توجه به متن کامل روایت منظور از ودائع مومنانی است که جزء فرزندان کافران هستند و هنوز به دنیا نیامده اند. متن کامل تمام روایات ذکر شده را می توانید در قسمت اطلاعات بیشتر مشاهده کنید.
مَا عَلِمْتُمْ أَنَّهُ مَا مِنَّا أَحَدٌ إِلاَّ وَ يَقَعُ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ لِطَاغِيَةِ زَمَانِهِ إِلاَّ اَلْقَائِمُ اَلَّذِي يُصَلِّي رُوحُ اَللَّهِ عِيسَى اِبْنُ مَرْيَمَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ خَلْفَهُ فَإِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُخْفِي وِلاَدَتَهُ وَ يُغَيِّبُ شَخْصَهُ لِئَلاَّ يَكُونَ لِأَحَدٍ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ إِذَا خَرَجَ ذَلِكَ اَلتَّاسِعُ مِنْ وُلْدِ أَخِي اَلْحُسَيْنِ اِبْنِ سَيِّدَةِ اَلْإِمَاءِ يُطِيلُ اَللَّهُ عُمُرَهُ فِي غَيْبَتِهِ ثُمَّ يُظْهِرُهُ بِقُدْرَتِهِ فِي صُورَةِ شَابٍّ دُونَ أَرْبَعِينَ سَنَةً ذَلِكَ لِيُعْلَمَ أَنَّ اَللّٰهَ عَلىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ .
آيا نميدانيد كه هيچ كدام ما ائمه نيست مگر آنكه بيعت سركش زمانه اش بر گردن اوست به جز آن قائمى كه روح اللّٰه عيسى بن مريم پشت سرش نماز ميخواند زيرا كه خداى عزوجل ولادتش را مخفى می سازد و شخص او را پنهان می كند تا آنكه وقتى ظهور كرد بيعت احدى بر گردن او نباشد و او نهمين فرزند برادرم حسين، پسر سرور زنان(حضرت فاطمه (س)) است. خدا در زمان غيبت او عمرش را طولانى كند و او را در صورت جوانى كه كمتر از چهل سال دارد با قدرت خود ظاهر كند و از اينجا دانسته شود كه خدا بر هر چيزى قادر است.
آنچه ذکر شد قسمتی از جواب حضرت به فردی است که او را برای بیعت با معاویه سرزنش نمود.
يَا عَلِيُّ وَ اِعْلَمْ أَنَّ أَعْجَبَ اَلنَّاسِ إِيمَاناً وَ أَعْظَمَهُمْ يَقِيناً قَوْمٌ يَكُونُونَ فِي آخِرِ اَلزَّمَانِ لَمْ يَلْحَقُوا اَلنَّبِيَّ وَ حَجَبَتْهُمُ اَلْحُجَّةُ فَآمَنُوا بِسَوَادٍ عَلَى بَيَاضٍ.
اى على بدان كه شگفت آورترين مردم در ايمان و بزرگترين آنان در يقين مردمى باشند در آخر الزمان كه پيغمبر خود را نديده اند و از امام خود محجوبند(امامشان در غیبت است) با این حال به نوشته ای كه خط سياهى است بر صفحه ای سفيد ايمان آوردهاند.
این روایت قسمتی از وصيت پيغمبر اکرم (ص) است به حضرت علی (ع)
يَظْهَرُ فِي آخِرِ اَلزَّمَانِ وَ اِقْتِرَابِ اَلسَّاعَةِ وَ هُوَ شَرُّ اَلْأَزْمِنَةِ نِسْوَةٌ كَاشِفَاتٌ عَارِيَاتٌ مُتَبَرِّجَاتٌ مِنَ اَلدِّينِ دَاخِلاَتٌ فِي اَلْفِتَنِ مَائِلاَتٌ إِلَى اَلشَّهَوَاتِ مُسْرِعَاتٌ إِلَى اَللَّذَّاتِ مُسْتَحِلاَّتٌ لِلْمُحَرَّمَاتِ فِي جَهَنَّمَ خَالِدَاتٌ.
نزديک به قيامت، در آخر الزمان که بدترین زمان ها است زنانى ظاهر خواهند شد که بىحجاب اند، برهنه اند، خود را براى غير شوهر آراسته اند، دین را رها نموده اند، در آشوب های همراهان شهوات و مسائل جنسى داخل شده اند، شتاب كننده به سوى لذّات و خوشگذرانىها هستند و آن چه را خدا حرام کرده حلال می شمارند. ایشان قطعا به جهنم وارد خواهند شد.
يَكُونُ فِي آخِرِ اَلزَّمَانِ قَوْمٌ يُتَّبَعُ فِيهِمْ قَوْمٌ مُرَاءُونَ يَتَقَرَّءُونَ وَ يَتَنَسَّكُونَ حُدَثَاءُ سُفَهَاءُ لاَ يُوجِبُونَ أَمْراً بِمَعْرُوفٍ وَ لاَ نَهْياً عَنْ مُنْكَرٍ إِلاَّ إِذَا أَمِنُوا اَلضَّرَرَ يَطْلُبُونَ لِأَنْفُسِهِمُ اَلرُّخَصَ وَ اَلْمَعَاذِيرَ يَتَّبِعُونَ زَلاَّتِ اَلْعُلَمَاءِ وَ فَسَادَ عَمَلِهِمْ يُقْبِلُونَ عَلَى اَلصَّلاَةِ وَ اَلصِّيَامِ وَ مَا لاَ يَكْلِمُهُمْ فِي نَفْسٍ وَ لاَ مَالٍ وَ لَوْ أَضَرَّتِ اَلصَّلاَةُ بِسَائِرِ مَا يَعْمَلُونَ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَبْدَانِهِمْ لَرَفَضُوهَا كَمَا رَفَضُوا أَسْمَى اَلْفَرَائِضِ وَ أَشْرَفَهَا
در آخر الزمان گروهى به وجود مىآيند كه در بين خود از فرقهاى پيروى مىكنند كه رياكار، قارى قرآن، اهل انجام عبادات، داراى حالتى زهدگونه(مقدس مآبی)، تازه به دوران رسيده و ناداناند. امر به معروف و نهى از منكر را واجب نمىدانند مگر در صورتى كه از هر ضررى در امان باشند و برای ترک آن بهانه مىجويند، از لغزش هاى علما و بد عملى آنها پيروى مىكنند. به نماز و روزه و چيزهايى كه به جاه و مالشان لطمهاى نزند روى مىآورند، و اگر نماز و ديگر كارهايى را كه انجام مىدهند نيز به مال و جانشان ضررى برساند، آن را هم همانند فريضهها و واجبات بزرگ ديگرى كه ترك كردند، رها مىكنند.
إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا اَلْأَمْرِ غَيْبَةً اَلْمُتَمَسِّكُ فِيهَا بِدِينِهِ كَالْخَارِطِ لِلْقَتَادِ ثُمَّ قَالَ هَكَذَا بِيَدِهِ فَأَيُّكُمْ يُمْسِكُ شَوْكَ اَلْقَتَادِ بِيَدِهِ ثُمَّ أَطْرَقَ مَلِيّاً ثُمَّ قَالَ إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا اَلْأَمْرِ غَيْبَةً فَلْيَتَّقِ اَللَّهَ عَبْدٌ وَ لْيَتَمَسَّكْ بِدِينِهِ .
همانا صاحب الامر(حضرت مهدی (عج)) را غيبتى است، هر كه در آن زمان دينش را نگه دارد مانند كسى است كه درخت خار قتاد را با دست بتراشد سپس ایشان فرمودند: اين چنين و با اشاره دست مجسم نمودند سپس فرمودند: كدام يک از شما مي تواند خار آن درخت را با دستش نگه دارد؟! سپس مدت زمانی اندک سر به زير انداختند و باز فرمودند: همانا صاحب الامر(حضرت مهدی (عج)) را غيبتى است، هر بنده اى بايد از خدا پروا كند(تقوای الهی پیش گیرد)، و به دين خود بچسبد.
درخت قتاد چوب سفت و سخت و خار های سوزنی مانند دارد.
لِلْقَائِمِ غَيْبَتَانِ إِحْدَاهُمَا قَصِيرَةٌ وَ اَلْأُخْرَى طَوِيلَةٌ اَلْغَيْبَةُ اَلْأُولَى لاَ يَعْلَمُ بِمَكَانِهِ فِيهَا إِلاَّ خَاصَّةُ شِيعَتِهِ وَ اَلْأُخْرَى لاَ يَعْلَمُ بِمَكَانِهِ فِيهَا إِلاَّ خَاصَّةُ مَوَالِيهِ .
براى حضرت قائم (عليه السلام) دو غيبت است: يكى كوتاه و ديگرى طولانی، در غيبت اول جز شيعيان مخصوص از جاى آن حضرت خبر ندارند، و در غيبت ديگر جز دوستان مخصوصش از جاى او خبر ندارند.
لِلْقَائِمِ غَيْبَتَانِ يَشْهَدُ فِي إِحْدَاهُمَا اَلْمَوَاسِمَ يَرَى اَلنَّاسَ وَ لاَ يَرَوْنَهُ .
حضرت قائم عليه السلام را دو غيبت است (غيبت صغرى و غيبت كبرى) در يكى از آن دو غيبت (كبرى) در مراسم حج حاضر شود، و مردم را ببيند ولى مردم او را نبينند (اما در غيبت صغرى، خواص اصحاب او را مي ديدند و ميشناختند).
تَمْتَدُّ اَلْغَيْبَةُ بِوَلِيِّ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ اَلثَّانِي عَشَرَ مِنْ أَوْصِيَاءِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ اَلْأَئِمَّةِ بَعْدَهُ، إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَيْبَتِهِ اَلْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ وَ اَلْمُنْتَظِرِينَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَعْطَاهُمْ مِنَ اَلْعُقُولِ وَ اَلْأَفْهَامِ وَ اَلْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ اَلْغَيْبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ اَلْمُشَاهَدَةِ وَ جَعَلَهُمْ فِي ذَلِكَ اَلزَّمَانِ بِمَنْزِلَةِ اَلْمُجَاهِدِينَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِالسَّيْفِ أُولَئِكَ اَلْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِيعَتُنَا صِدْقاً وَ اَلدُّعَاةُ إِلَى دِينِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سِرّاً وَ جَهْراً وَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ اِنْتِظَارُ اَلْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ اَلْفَرَجِ .
غيبت ولى خداوند عزوجل طولانى شود و او دوازدهمین امام از اوصياء بعد از رسول خدا(صلّى الله عليه و آله) است. مردم زمان غيبت او كه معتقد به امامت او هستند و منتظر ظهورش مي باشند از مردم تمام زمان ها برترند زيرا خداى تبارك و تعالى عقل و فهم و معرفتى به آنها عطا كرده است كه غيبت نزد آنها همچون مشاهده است و آنها را در اين زمان به مانند مجاهد با شمشير در ركاب رسول خدا (صلّى الله عليه و آله) قرار داده است. آنان مخلصان حقیقی و به درستى شيعيان ما و دعوت کنندگان به دين خداوند عزوجل در پنهان و آشكار ميباشند و انتظار فرج از بهترين اعمال است.
مَنْ ثَبَتَ عَلَى مُوَالاَتِنَا فِي غَيْبَةِ قَائِمِنَا أَعْطَاهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَجْرَ أَلْفِ شَهِيدٍ مِنْ شُهَدَاءِ بَدْرٍ وَ أُحُدٍ .
هر كس در غيبت قائم ما(عج) بر دوستى و عقيده امامت ما ثابت باشد خداوند عزوجل اجر هزار شهيد از شهداى بدر و احد به او عطا كند.
أَنَّ لِلْقَائِمِ مِنَّا غَيْبَتَيْنِ إِحْدَاهُمَا أَطْوَلُ مِنَ اَلْأُخْرَى أَمَّا اَلْأُولَى فَسِتَّةُ أَيَّامٍ أَوْ سِتَّةُ أَشْهُرٍ أَوْ سِتُّ سِنِينَ وَ أَمَّا اَلْأُخْرَى فَيَطُولُ أَمَدُهَا حَتَّى يَرْجِعَ عَنْ هَذَا اَلْأَمْرِ أَكْثَرُ مَنْ يَقُولُ بِهِ فَلاَ يَثْبُتُ عَلَيْهِ إِلاَّ مَنْ قَوِيَ يَقِينُهُ وَ صَحَّتْ مَعْرِفَتُهُ وَ لَمْ يَجِدْ فِي نَفْسِهِ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْنَا وَ سَلَّمَ لَنَا أَهْلَ اَلْبَيْتِ .
به راستی که قائم خاندان ما دو غيبت دارد که يكى از ديگرى طولانی تر است. اولى شش روز يا شش ماه يا شش سال می باشد و ديگرى طول می كشد تا بيشتر قائلين به آن(کسانی که به آن اعتقاد دارند) از آن برگردند (اعتقاد خود را از دست بدهند) و بر آن ثابت نمی ماند مگر كسى كه يقين او قوى و معرفتش درست باشد و در دلش از آنچه ما حكم ميكنيم احساس تنگی نکند و تسليم ما اهل بيت باشد.
أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ بْنِ سَعْدٍ اَلْأَشْعَرِيِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي مُحَمَّدٍ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ أَنَا أُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنِ اَلْخَلَفِ مِنْ بَعْدِهِ فَقَالَ لِي مُبْتَدِئاً يَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمْ يُخَلِّ اَلْأَرْضَ مُنْذُ خَلَقَ آدَمَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ لاَ يُخَلِّيهَا إِلَى أَنْ تَقُومَ اَلسَّاعَةُ مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ عَلَى خَلْقِهِ بِهِ يَدْفَعُ اَلْبَلاَءَ عَنْ أَهْلِ اَلْأَرْضِ وَ بِهِ يُنَزِّلُ اَلْغَيْثَ وَ بِهِ يُخْرِجُ بَرَكَاتِ اَلْأَرْضِ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ فَمَنِ اَلْإِمَامُ وَ اَلْخَلِيفَةُ بَعْدَكَ فَنَهَضَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ مُسْرِعاً فَدَخَلَ اَلْبَيْتَ ثُمَّ خَرَجَ وَ عَلَى عَاتِقِهِ غُلاَمٌ كَأَنَّ وَجْهَهُ اَلْقَمَرُ لَيْلَةَ اَلْبَدْرِ مِنْ أَبْنَاءِ اَلثَّلاَثِ سِنِينَ فَقَالَ يَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ لَوْ لاَ كَرَامَتُكَ عَلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عَلَى حُجَجِهِ مَا عَرَضْتُ عَلَيْكَ اِبْنِي هَذَا إِنَّهُ سَمِيُّ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ كَنِيُّهُ اَلَّذِي يَمْلَأُ اَلْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً يَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ مَثَلُهُ فِي هَذِهِ اَلْأُمَّةِ مَثَلُ اَلْخَضِرِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ مَثَلُهُ مَثَلُ ذِي اَلْقَرْنَيْنِ وَ اَللَّهِ لَيَغِيبَنَّ غَيْبَةً لاَ يَنْجُو فِيهَا مِنَ اَلْهَلَكَةِ إِلاَّ مَنْ ثَبَّتَهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى اَلْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ وَ وَفَّقَهُ فِيهَا لِلدُّعَاءِ بِتَعْجِيلِ فَرَجِهِ فَقَالَ أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ فَقُلْتُ لَهُ يَا مَوْلاَيَ فَهَلْ مِنْ عَلاَمَةٍ يَطْمَئِنُّ إِلَيْهَا قَلْبِي فَنَطَقَ اَلْغُلاَمُ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ بِلِسَانٍ عَرَبِيٍّ فَصِيحٍ فَقَالَ أَنَا بَقِيَّةُ اَللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ اَلْمُنْتَقِمُ مِنْ أَعْدَائِهِ فَلاَ تَطْلُبْ أَثَراً بَعْدَ عَيْنٍ يَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ فَقَالَ أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ فَخَرَجْتُ مَسْرُوراً فَرِحاً فَلَمَّا كَانَ مِنَ اَلْغَدِ عُدْتُ إِلَيْهِ - فَقُلْتُ لَهُ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ لَقَدْ عَظُمَ سُرُورِي بِمَا مَنَنْتَ بِهِ عَلَيَّ فَمَا اَلسُّنَّةُ اَلْجَارِيَةُ فِيهِ مِنَ اَلْخَضِرِ وَ ذِي اَلْقَرْنَيْنِ فَقَالَ طُولُ اَلْغَيْبَةِ يَا أَحْمَدُ قُلْتُ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ وَ إِنَّ غَيْبَتَهُ لَتَطُولُ قَالَ إِي وَ رَبِّي حَتَّى يَرْجِعَ عَنْ هَذَا اَلْأَمْرِ أَكْثَرُ اَلْقَائِلِينَ بِهِ وَ لاَ يَبْقَى إِلاَّ مَنْ أَخَذَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَهْدَهُ لِوَلاَيَتِنَا وَ كَتَبَ فِي قَلْبِهِ اَلْإِيمَانَ وَ أَيَّدَهُ بِرُوحٍ مِنْهُ يَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ هَذَا أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اَللَّهِ وَ سِرٌّ مِنْ سِرِّ اَللَّهِ وَ غَيْبٌ مِنْ غَيْبِ اَللَّهِ: فَخُذْ مٰا آتَيْتُكَ وَ اُكْتُمْهُ وَ كُنْ مِنَ اَلشّٰاكِرِينَ تَكُنْ مَعَنَا غَداً فِي عِلِّيِّينَ .
احمد بن اسحاق بن سعد اشعرى نقل می کند شرفياب حضور امام يازدهم ابى محمد حسن بن على عليه السلام شدم و مي خواستم از وى راجع به جانشين پس از او پرسش كنم او (پیش از پرسش من) سخن آغاز كرد و فرمود اى احمد بن اسحاق به درستى كه خداى تبارك و تعالى از زمانی كه آدم را آفريده هرگز زمين را تا روز قیامت از حجت خدا بر خلقش خالى نگذاشته و نخواهد گذاشت كه به واسطه ی او از اهل زمين بلا بگرداند و باران فرو فرستد و بركات زمين را خارج کند. من(احمد ابن اسحاق) گفتم يا ابن رسول اللّٰه امام و خليفه پس از شما كيست؟ آن حضرت شتابان برخاست و درون خانه رفت و سپس برگشت و بر شانه او فرزند پسری دیدم كه رويش چون ماه شب چهارده بود كودك سه سالى مينمود و فرمود اى احمد بن اسحاق اگر نزد خداى عزوجل و نزد حجج او گرامى نبودى من اين پسر خود را به تو نشان نمی دادم به درستى كه او هم نام رسول خدا و هم كنيه او است و همان كسی است كه پر كند زمين را از عدل و داد چنانچه پر شده باشد از جور و ستم اى احمد بن اسحاق مثل او در اين امت مثل خضر عليه السلام است و مثل ذو القرنين است. به خدا قسم غيبتى دارد كه در آن كسى از هلاكت نجات نيابد جز آنكه خداى عزوجل او را بر اعتقادش برامامت ثابت دارد و او را موفق سازد كه براى تعجيل در فرج او دعا كند. گفتم اى مولاى من آيا نشانهاى دارد كه دل من با آن مطمئن شود؟ آن كودك به زبان فصيح گفت: من بقية اللّٰه روی زمین و انتقام گیرنده از دشمنان او(خدا) هستم; اى احمد بن اسحاق پس از آنکه با دیدگانت مشاهده نمودی دنبال اثر نگرد. احمد بن اسحاق گويد من شاد و خرم بيرون آمدم و چون فردای آن روز رسيد خدمت آن حضرت برگشتم و عرض كردم يا ابن رسول اللّٰه هر آينه شادى من به آن چه بر من منت نهادى بسیار است بفرمائيد آن روشى كه از خضر و ذو القرنين دارد چيست؟ فرمود اى احمد آن طول غيبت است عرض كردم يا ابن رسول اللّٰه طولانی شدن غیبت حتمی است؟ فرمود آرى، به پروردگارم قسم آن قدر طول خواهد کشید تا آنكه بيشتر معتقدان به امر امامت او از آن برگردند مگر آنكه خداى عزوجل عهد و پيمان ولايت ما را از او گرفته و ايمان را در دلش ثبت و به روحی از جانب خود نیرومندش ساخته. اى احمد بن اسحاق اين امريست از اوامر خدا و سريست از اسرار خدا و غيبى است متعلق به خدا، پس آنچه را که به تو آموختم کاملا فراگیر و پنهان دار و از شكرگزاران باش تا در عليين(مرتبه ای والا در بهشت) با ما باشى.
مسجد امام حسن عسکری در قم که در نزدیکی حرم حضرت معصومه (س) قرار دارد توسط احمد ابن اسحاق و به دستور امام حسن عسکری(ع) ساخته شده است. ایشان وکیل امام حسن عسکری(ع) در قم و بسیار مورد اعتماد و علاقه ائمه (ع) بود.
أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَتَى اَلْفَرَجُ فَقَالَ يَا أَبَا بَصِيرٍ وَ أَنْتَ مِمَّنْ يُرِيدُ اَلدُّنْيَا مَنْ عَرَفَ هَذَا اَلْأَمْرَ فَقَدْ فُرِّجَ عَنْهُ لاِنْتِظَارِهِ .
ابو بصير نقل می کند: به امام صادق عليه السلام عرض كردم: قربانت گردم، كى فرج و گشايش باشد؟ فرمود اى ابا بصير! تو هم از جمله دنياخواهانى؟! كسى كه اين امر را بشناسد، براى او بواسطه ی انتظارش فرج حاصل شده است.
مُوَسَّعٌ عَلَى شِيعَتِنَا أَنْ يُنْفِقُوا مِمَّا فِي أَيْدِيهِمْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذَا قَامَ قَائِمُنَا حَرَّمَ عَلَى كُلِّ ذِي كَنْزٍ كَنْزَهُ حَتَّى يَأْتِيَهُ بِهِ فَيَسْتَعِينَ بِهِ عَلَى عَدُوِّهِ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ اَلَّذِينَ يَكْنِزُونَ اَلذَّهَبَ وَ اَلْفِضَّةَ وَ لاٰ يُنْفِقُونَهٰا فِي سَبِيلِ اَللّٰهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذٰابٍ أَلِيمٍ » .
شيعيان ما آنچه دارند در كارهاى نيك انفاق كنند، آنگاه كه قائم ما قيام كند گنج هر صاحب گنجى حرام خواهد شد تا در اختيار او قرار دهد و او را بر دشمنش يارى كند. و معناى گفتار خداوند عزوجل همين است كه مىفرمايد:«آنان كه طلا و نقره را مىاندوزند و در راه خداى انفاق نمىكنند پس به عذاب دردناك به آنها مژده ده».
مَا ضَرَّ مَنْ مَاتَ مُنْتَظِراً لِأَمْرِنَا أَلاَّ يَمُوتَ فِي وَسَطِ فُسْطَاطِ اَلْمَهْدِيِّ وَ عَسْكَرِهِ .
كسى كه در انتظار امر (فرج و ظهور) ما بمیرد زیان نکرده است او مانند کسی است كه در ميان خيمه حضرت مهدى (عج) و در ميان سپاهیان او مرده باشد.
امام رضا (ع) در حدیثی مشابه می فرمایند:منتظر امر (دولت) ما اگر آن را دريافت، همانند كسى خواهد بود كه در جنگ بدر در ركاب پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و اله بوده و اگر در انتظار دولت ما بميرد همانند كسى خواهد بود كه در خيمه قائم ما (ع) بوده(الکافي ، جلد۵ ، صفحه۲۲).
إِنَّ اَلْقَائِلَ مِنْكُمْ إِذَا قَالَ إِنْ أَدْرَكْتُ قَائِمَ آلِ مُحَمَّدٍ نَصَرْتُهُ كَالْمُقَارِعِ مَعَهُ بِسَيْفِهِ وَ اَلشَّهَادَةُ مَعَهُ شَهَادَتَانِ .
قطعاً هر كس از شما بگويد اگر قائم آل محمّد (ع) را درك كنم ياريش مىرسانم، همچون كسى است كه در ركاب ايشان شمشير زده، و هر كه با او به شهادت برسد دو شهادت براى او محسوب گردد.
آنچه ذکر شد پاسخ امام محمد باقر (ع) به عبد الحميد واسطى که به محضر امام
(ع) شرفیاب شده بود و از ایشان پرسیده بود اگر من پيش از درك امام قائم بميرم چه می شود؟
بر طبق
همین روایت عبد الحميد واسطى از کسانی بوده که به نشر معارف اهل بیت
(ع) می پرداخته چراکه امام باقر (ع) از او تمجید کرده و می فرماید: خدا رحمت كند بندهاى كه خود را وقف
ما كرده،خدا رحمت كند بندهاى را كه امر ما را زنده كند . (کمال الدين و تمام النعمة ، جلد۲ ، صفحه۶۴۴)
اَلْحَسَنِ بْنِ اَلْجَهْمِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنْ شَيْءٍ مِنَ اَلْفَرَجِ فَقَالَ أَ وَ لَسْتَ تَعْلَمُ أَنَّ اِنْتِظَارَ اَلْفَرَجِ مِنَ اَلْفَرَجِ
حسن بن جهم نقل می کند:از ابا الحسن عليهما السّلام در مورد فرج و ظهور سؤال كردم. حضرت فرمودند:آيا نمىدانى كه انتظار فرج خودش فرج است؟!
انتظار فرج و ارزش این انتظار در روایات ائمه (ع) با تعابیر عجیبی وصف شده
است، مانند:
انتظار فرج، خود بزرگترين فرج است.
انتظار فرج، جزء فرج است.
محبوبترين كارها
نزد خداوند عزّ و جلّ انتظار فرج است.
صبورانه در انتظار فرج بودن
عبادت است.
برترين عبادت، انتظار فرج است.
برترين جهاد امّتم، انتظار فرج است
برترين عمل
انسان، انتظارش براى فرج الهى است
و...
طُوبَى لِمَنْ أَدْرَكَ قَائِمَ أَهْلِ بَيْتِي وَ هُوَ مُقْتَدٍ بِهِ قَبْلَ قِيَامِهِ يَتَوَلَّى وَلِيَّهُ وَ يَتَبَرَّأُ مِنْ عَدُوِّهِ وَ يَتَوَلَّى اَلْأَئِمَّةَ اَلْهَادِيَةَ مِنْ قَبْلِهِ أُولَئِكَ رُفَقَائِي وَ ذَوُو وُدِّي وَ مَوَدَّتِي وَ أَكْرَمُ أُمَّتِي عَلَيَّ.
خوشا به حال كسى كه قائم اهل بيت من را پيش از قيامش درك كرده و به او اقتدا كند.دوست او را دوست داشته و از دشمنانش دورى و بيزارى بجويد، و امامان هدايت کننده قبل از او را دوست داشته و پيرو آنها باشد; اين گونه افراد، دوستان من و صاحبان محبت و مودت من هستند و در نزد من گرامى ترين مردم می باشند.
این روایت توسط راوی دیگری نیز نقل شده با اين فرق كه انتهای آن به اين شکل است:و گرامىترين خلق خدا نزد من هستند.
سَيَأْتِي عَلَى أُمَّتِي زَمَانٌ تَخْبُثُ فِيهِ سَرَائِرُهُمْ وَ تَحْسُنُ فِيهِ عَلاَنِيَتُهُمْ طَمَعاً فِي اَلدُّنْيَا وَ لاَ يُرِيدُونَ بِهِ مَا عِنْدَ اَللَّهِ رَبِّهِمْ يَكُونُ دِينُهُمْ رِيَاءً لاَ يُخَالِطُهُمْ خَوْفٌ يَعُمُّهُمُ اَللَّهُ مِنْهُ بِعِقَابٍ فَيَدْعُونَهُ دُعَاءَ اَلْغَرِيقِ فَلاَ يَسْتَجِيبُ لَهُمْ .
به زودی بر امّت من زمانى می رسد كه باطنی بد دارند و ظاهری نيكو که آن هم به دلیل طمع در دنيا است و از اين كار پاداش نيكى كه نزد خداوند است نمی خواهند. دين آنها خودنمايى است و ترسى به دلشان راه ندارد. خداوند آنها را به سبب اين كردار به كيفری گرفتار خواهد کرد كه همچون شخصی که در حال غرق شدن است او را بخوانند و او به آن ها پاسخ نمی دهد.
عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: دَخَلْتُ أَنَا وَ أَبِي عَلَى أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ كَيْفَ أَنْتُمْ إِذَا صِرْتُمْ فِي حَالٍ لاَ تَرَوْنَ فِيهَا إِمَامَ هُدًى وَ لاَ عَلَماً يُرَى وَ لاَ يَنْجُو مِنْهَا إِلاَّ مَنْ دَعَا دُعَاءَ اَلْغَرِيقِ فَقَالَ لَهُ أَبِي إِذَا وَقَعَ هَذَا لَيْلاً فَكَيْفَ نَصْنَعُ فَقَالَ أَمَّا أَنْتَ فَلاَ تُدْرِكُهُ فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ فَتَمَسَّكُوا بِمَا فِي أَيْدِيكُمْ حَتَّى يَتَّضِحَ لَكُمُ اَلْأَمْرُ .
عبد اللّٰه بن سنان نقل می کند: من و پدرم نزد امام صادق (ع) رفتیم، امام (ع) فرمودند: حال شما چگونه باشد در آن زمان كه امام هدايت را نبينيد و پرچم هدايت دیده نمی شود!؟ آگاه باشید در آن حال هيچ كس نجات نيابد مگر آنكه دعاى غريق را بخواند. پدرم گفت: در آن شب ظلمانى كه چنين امرى واقع شود ما چه كنيم؟ امام (ع) فرمودند: بدان تو آن را درک نمىكنى (تو در زمان غیبت قرار نخواهی گرفت) اما هر وقت آن زمان رسید به آنچه كه داريد چنگ بزنید تا امر برايتان واضح گردد.
این روایت در صفحه 348 کتاب کمال الدین آمده و ادامه آن چند صفحه بعد (صفحه
351) به این شکل ذکر شده:
عرض كردم دعاى غريق چگونه است؟ امام (ع) فرمودند: ميگویى
" يَا اَللَّهُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ يَا مُقَلِّبَ اَلْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي
عَلَى دِينِكَ "
(اى خدا اى بخشنده اى مهربان اى گرداننده دلها دلم را بر دينت تثبیت کن) من گفتم: " يَا
اَللَّهُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ يَا مُقَلِّبَ اَلْقُلُوبِ وَ اَلْأَبْصَارِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى
دِينِكَ " (اى خدا اى بخشنده اى مهربان
اى گرداننده دلها و ديدهها دلم را بر دينت ثابت دار) (عبد اللّٰه بن سنان عبارت ابصار را به دعای امام
افزود)، امام (ع) فرمودند: قطعا خداى عزوجل مقلب القلوب و الابصار است ولى چنانچه من بتو گفتم بگو يا
مقلب القلوب ثبت قلبى على دينك.
إِذَا أَصْبَحْتَ وَ أَمْسَيْتَ لاَ تَرَى إِمَاماً تَأْتَمُّ بِهِ فَأَحْبِبْ مَنْ كُنْتَ تُحِبُّ وَ أَبْغِضْ مَنْ كُنْتَ تُبْغِضُ حَتَّى يُظْهِرَهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ.
آنگاه كه صبح و شام مىكنى (شب و روز بر تو می گذرد) در حالى كه امامى را نمىبينى كه از وى پيروى كنى،آن را كه دوست مىداشتى دوست بدار و آن را كه دشمن مىداشتى دشمن بدار تا خداى تعالى او را آشكار كند.
در روایتی مشابه از امام باقر (ع) این چنین آمده:
هرگاه صبحگاهان روزی دیدید که امامی از آل محمد
(ص) غایب گشته و او را مشاهده نمی کنید از خداى عزوجل يارى طلبيد و بر همان روشى كه داشتيد تمرکز کنید و
از آن پيروى نمایید. دوست بداريد
كسانى را كه آن ها را دوست مي داشتيد و دشمن بداريد كسانى را كه آن ها را دشمن مىداشتيد. چه زود باشد
كه فرج براى شما فراهم گردد.(کمال الدين و تمام النعمة , جلد۱ , صفحه۳۲۸)
مِنَّا اِثْنَا عَشَرَ مَهْدِيّاً أَوَّلُهُمْ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ آخِرُهُمُ اَلتَّاسِعُ مِنْ وُلْدِي وَ هُوَ اَلْإِمَامُ اَلْقَائِمُ بِالْحَقِّ يُحْيِي اَللَّهُ بِهِ اَلْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهٰا وَ يُظْهِرُ بِهِ دِيْنَ اَلْحَقِّ عَلَى اَلدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ اَلْمُشْرِكُونَ لَهُ غَيْبَةٌ يَرْتَدُّ فِيهَا أَقْوَامٌ وَ يَثْبُتُ فِيهَا عَلَى اَلدِّينِ آخَرُونَ فَيُؤْذَوْنَ وَ يُقَالُ لَهُمْ مَتىٰ هٰذَا اَلْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صٰادِقِينَ أَمَا إِنَّ اَلصَّابِرَ فِي غَيْبَتِهِ عَلَى اَلْأَذَى وَ اَلتَّكْذِيبِ بِمَنْزِلَةِ اَلْمُجَاهِدِ بِالسَّيْفِ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ .
از ما دوازده مهدى است اولین آنها امير المؤمنين على بن ابى طالب و آخرین آنها نهمين فرزند من است و اوست همان امام قائم به حق كه خدا به واسطه او زمين را پس از مرگ زنده می كند و دين حق را بر همه ی ادیان پيروز می گرداند اگر چه مشركان کراهت داشته باشند. او غيبتى طولانى خواهد داشت كه گروهی در آن از دين بيرون روند و گروهی بر دين پا برجا بمانند و آزار كشند و به آنها (به نیت مسخره کردن) گفته شود اين وعده(ظهور منجی) چه وقت عملى شود اگر شما راست می گوييد؟! آگاه باشيد كه در غيبت او کسانی که بر آزار و تكذيب صبركنند مانند جهادكنندگان با شمشيرند در ركاب رسول خدا(صلّى الله عليه و آله) خواهند بود.
در روایت ذکر شده حضرت سیدالشهدا (ع) از سه آیه زیر استفاده نمودند:
1_آیه 164 سوره بقره: در قسمتی از این آیه خداوند می فرماید :زمین را بعد از مردن زنده کرد.
2_آیه
33 سوره توبه :او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا
آن را بر همه آیینها غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند!
3_آیه 48 سوره یونس:و (به
صورتی مسخره آمیز) می گویند: این وعده چه زمانی است، اگر راستگویید؟
لَمْ تَخْلُ اَلْأَرْضُ مُنْذُ خَلَقَ اَللَّهُ آدَمَ مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ فِيهَا ظَاهِرٍ مَشْهُورٍ أَوْ غَائِبٍ مَسْتُورٍ وَ لاَ تَخْلُو إِلَى أَنْ تَقُومَ اَلسَّاعَةُ مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ فِيهَا وَ لَوْ لاَ ذَلِكَ لَمْ يُعْبَدِ اَللَّهُ قَالَ سُلَيْمَانُ فَقُلْتُ لِلصَّادِقِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَكَيْفَ يَنْتَفِعُ اَلنَّاسُ بِالْحُجَّةِ اَلْغَائِبِ اَلْمَسْتُورِ قَالَ كَمَا يَنْتَفِعُونَ بِالشَّمْسِ إِذَا سَتَرَهَا اَلسَّحَابُ .
امام صادق (ع) از پدرش، امام باقر (ع) و ایشان از پدرشان امام سجاد (ع) نقل می کنند که ایشان فرمودند: از روزى كه خدا آدم (ع) را آفريده زمین خالى از حجت نبوده و این حجت يا ظاهر است و شناخته شده يا غائب است و پنهان از چشم ها و تا روز قيامت از حجت خالى نباشد که اگر خالی شود خدا پرستيده نشود. زمانی که سخن امام صادق (ع) به این قسمت رسید سلیمان بن مهران که از اصحاب ایشان بود پرسید: چگونه مردم از امام غائب بهرهمند شوند. امام (ع) فرمودند: همانطور که از آفتاب پشت ابر بهرهمند مي شوند.
در یکی از نامه هایی که از حضرت مهدی (عج) به دست ما رسیده ایشان در توصیفی کاملا مشابه شیوه ی بهره بردن از امام غائب را همانند بهره بردن از خورشید پشت ابر بیان فرمودند.
اَلْقَائِمُ مِنَّا مَنْصُورٌ بِالرُّعْبِ مُؤَيَّدٌ بِالنَّصْرِ تُطْوَى لَهُ اَلْأَرْضُ وَ تَظْهَرُ لَهُ اَلْكُنُوزُ يَبْلُغُ سُلْطَانُهُ اَلْمَشْرِقَ وَ اَلْمَغْرِبَ وَ يُظْهِرُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ دَيْنَهُ عَلَى اَلدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ اَلْمُشْرِكُونَ فَلاَ يَبْقَى فِي اَلْأَرْضِ خَرَابٌ إِلاَّ قَدْ عُمِرَ وَ يَنْزِلُ رُوحُ اَللَّهِ عِيسَى اِبْنُ مَرْيَمَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَيُصَلِّي خَلْفَهُ قَالَ قُلْتُ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ مَتَى يَخْرُجُ قَائِمُكُمْ قَالَ إِذَا تَشَبَّهَ اَلرِّجَالُ بِالنِّسَاءِ وَ اَلنِّسَاءُ بِالرِّجَالِ وَ اِكْتَفَى اَلرِّجَالُ بِالرِّجَالِ وَ اَلنِّسَاءُ بِالنِّسَاءِ وَ رَكِبَ ذَوَاتُ اَلْفُرُوجِ اَلسُّرُوجَ وَ قُبِلَتْ شَهَادَاتُ اَلزُّورِ وَ رُدَّتْ شَهَادَاتُ اَلْعُدُولِ وَ اِسْتَخَفَّ اَلنَّاسُ بِالدِّمَاءِ وَ اِرْتِكَابِ اَلزِّنَاءِ وَ أُكِلَ اَلرِّبَا وَ اُتُّقِيَ اَلْأَشْرَارُ مَخَافَةَ أَلْسِنَتِهِمْ وَ خُرُوجُ اَلسُّفْيَانِيِّ مِنَ اَلشَّامِ وَ اَلْيَمَانِيِّ مِنَ اَلْيَمَنِ وَ خَسْفٌ بِالْبَيْدَاءِ وَ قَتْلُ غُلاَمٍ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بَيْنَ اَلرُّكْنِ وَ اَلْمَقَامِ اِسْمُهُ مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ اَلنَّفْسُ اَلزَّكِيَّةُ وَ جَاءَتْ صَيْحَةٌ مِنَ اَلسَّمَاءِ بِأَنَّ اَلْحَقَّ فِيهِ وَ فِي شِيعَتِهِ فَعِنْدَ ذَلِكَ خُرُوجُ قَائِمِنَا فَإِذَا خَرَجَ أَسْنَدَ ظَهْرَهُ إِلَى اَلْكَعْبَةِ وَ اِجْتَمَعَ إِلَيْهِ ثَلاَثُمِائَةٍ وَ ثَلاَثَةَ عَشَرَ رَجُلاً وَ أَوَّلُ مَا يَنْطِقُ بِهِ هَذِهِ اَلْآيَةُ: بَقِيَّتُ اَللّٰهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ثُمَّ يَقُولُ أَنَا بَقِيَّةُ اَللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ خَلِيفَتُهُ وَ حُجَّتُهُ عَلَيْكُمْ فَلاَ يُسَلِّمُ عَلَيْهِ مُسَلِّمٌ إِلاَّ قَالَ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اَللَّهِ فِي أَرْضِهِ فَإِذَا اِجْتَمَعَ إِلَيْهِ اَلْعِقْدُ وَ هُوَ عَشَرَةُ آلاَفِ رَجُلٍ خَرَجَ فَلاَ يَبْقَى فِي اَلْأَرْضِ مَعْبُودٌ دُونَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ صَنَمٍ وَ وَثَنٍ وَ غَيْرِهِ إِلاَّ وَقَعَتْ فِيهِ نَارٌ فَاحْتَرَقَ وَ ذَلِكَ بَعْدَ غَيْبَةٍ طَوِيلَةٍ لِيَعْلَمَ اَللَّهُ مَنْ يُطِيعُهُ بِالْغَيْبِ وَ يُؤْمِنُ بِهِ .
قائم ما با ترس در دل دشمنان يارى شده و امداد الهی نگه دار اوست. او برای جا به جایی روی زمین طی الارض کند و گنج ها برای ایشان ظاهر شود و بر مشرق و مغرب تسلط خواهد یافت و خداى عزوجل به واسطه ی او دين خود را بر همه ی دين ها پيروز كند اگر چه مشركان از این مسئله کراهت داشته باشند; در زمين ويرانه اى نماند مگر آنكه آباد گردد و خداوند روح اللّٰه، عيسى بن مريم را فرود آورد تا پشت سر او نماز بخواند. سخن امام(ع) که به اینجا رسید محمد بن مسلم ثقفى عرض كرد: يا بن رسول اللّٰه كى قائم شما خروج كند؟ فرمودند (ع): آنگاه كه مردان خود را شبیه زنان و زنان خود را شبیه مردان کنند; مردان به مردان و زنان به زنان اكتفاء كنند(همجنس بازی رواج می یابد); و زنان بر زین اسب ها سوار شوند و شهادت هاى دروغ پذيرفته شود و شهادت هاى عادلانه مردود گردد. مردم خونريزى و زنا را سبک شمارند و ربا را حلال دانند و از اشرار به دلیل ترس از زبانشان دوری شود و سفيانى از شام و يمانى از يمن خروج كند; در بيدا (نام مکانی بین مکه و مدینه) خسف (فرورفتن لشکر سفیانی در زمین) واقع شود و جوانى کم سن از خاندان محمد (صلّى الله عليه و آله) ميان ركن و مقام (محلی نزدیک کعبه) كشته شود كه نامش محمد بن حسن نفس زكيه باشد و فريادی از آسمان برآيد كه حق با او و شيعيان او است; در اين هنگام قائم ما خروج کند. پس از آن که ظاهر شود بر خانه ی خدا تكيه دهد و سيصد و سيزده نفر (یاران خاص حضرت (عج)) گرد او فراهم شوند و اول سخنش اين آيه باشد: بقية اَللّٰهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ (باقي مانده ی خدا براى شما بهتر است اگر مؤمن باشيد.)(آیه 86 سوره هود) سپس گويد: من بقية اللّٰه و حجت اللّٰه و خليفه اللّٰه بر شما هستم; در این هنگام تمام مؤمنان با اين عبارت: "السلام عليك يا بقية اللّٰه في ارضه" به او سلام دهند و به شمار ایشان اضافه گردد تا ده هزار نفر شوند و قیام را آغاز کنند و تمام معبود های غیر از خداى عزوجل، مانند صنم و وثن(بت) و غیره در زمين آتش گيرد و بسوزد و تمام اين ها بعد از يک غيبت طولانى باشد براى آنكه خدا بداند چه كسى در غيبت او را اطاعت می كند و به او ايمان می آورد.
طی الارض از کرامات اولیای الهی است که به وسیله آن در یک لحظه از نقطه ای که حضور دارند به جایی که می خواهند باشند منتقل می شوند.
نقل کننده این روایت، محمد بن مسلم (رضی الله عنه) سه تن از امامان شیعه یعنی امام باقر (ع)، امام صادق (ع) و امام کاظم (ع) را درک کرد و امام صادق (ع)، او را امین امام باقر (ع) در احکام دین و نیز محافظ دین الهی و زنده نگاهدارنده مکتب تشیع معرفی میکند. امام باقر(ع) در زمان حیات خود برخی را که به ایشان دسترسی نداشتند به محمد بن مسلم ارجاع میداد. و در باره جایگاه علمی او فرموده است: هیچ کس از شیعه، فقیهتر از محمد بن مسلم نیست.
قَائِمُ هَذِهِ اَلْأُمَّةِ هُوَ اَلتَّاسِعُ مِنْ وُلْدِي وَ هُوَ صَاحِبُ اَلْغَيْبَةِ وَ هُوَ اَلَّذِي يُقْسَمُ مِيرَاثُهُ وَ هُوَ حَيٌّ.
قائم اين امت نهمين فرزند از نسل من است و او صاحب غيبت است و ميراثش تقسيم مىشود در حالی كه زنده است.
پس از شهادت پدر گرامی امام زمان (عج) یعنی امام حسن عسکری (ع)، چون حضرت مهدی (عج) از دیده ها پنهان بودند ارث پدر بین مادر و برادر امام حسن عسکری (ع) تقسیم شد. به این ترتیب در حالی که امام زمان (عج) زنده بودند ارث ایشان بین دیگران تقسیم شد.
مُحَمَّدٍ عَنْ عِيسَى قَالَ: قُلْتُ لِلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنْتَ صَاحِبُ هَذَا اَلْأَمْرِ قَالَ لاَ وَ لَكِنْ صَاحِبُ اَلْأَمْرِ اَلطَّرِيدُ اَلشَّرِيدُ اَلْمَوْتُورُ بِأَبِيهِ اَلْمُكَنَّى بِعَمِّهِ يَضَعُ سَيْفَهُ عَلَى عَاتِقِهِ ثَمَانِيَةَ أَشْهُرٍ .
محمد ابن عیسی نقل می کند به حسين بن على (ع) عرض كردم تو صاحب اين امر هستى؟ ایشان فرمودند خیر. اما بدان صاحب الامر(حضرت مهدی (عج)) طريد(رانده شده، طرد شده) و شريد(آواره) و خون خواه پدرش است و كنيه ی عمويش (جعفر کذاب) را دارد و هشت ماه شمشير خود را روى دوش خود گذارد.
در روایتی مشابه از اصبغ بن نباته نقل شده:از امير المؤمنين (ع) شنيدم كه مىفرمودند: صاحب اين امر شريد(آواره، یعنی حضرت منزل معینی ندارند) و طريد(رانده) و فريد(تک) و وحيد(تنها) است.
عموی امام زمان (عج)، جعفر ابن علی پسر امام هادی (ع) و برادر امام حسن عسکری (ع) است. او پس از شهادت برادرش مدعی امامت شد و تولد حضرت مهدی (عج) را انکار کرد و میراث برادرش را غصب نمود و سعی کرد با کمک حاکم ستمگر زمان امامت خود را تثبیت کند. او معتمد عباسی را تحریک کرد برای یافتن فرزند امام حسن عسکری (ع) منزل وی را تفتیش کنند و خواست بر جنازه ی برادرش نماز بگذارد که امام زمان (عج) مانع او شد. این اقدامات وی سبب گمراه شدن عده ای از شیعیان و تشکیل یک فرقه منحرف شد. او در بین شیعیان دوازده امامی با نام جعفر کذاب شناخته می شود.
فِي اَلتَّاسِعِ مِنْ وُلْدِي سُنَّةٌ مِنْ يُوسُفَ وَ سُنَّةٌ مِنْ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ هُوَ قَائِمُنَا أَهْلَ اَلْبَيْتِ يُصْلِحُ اَللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَمْرَهُ فِي لَيْلَةٍ وَاحِدَةٍ.
در نهمين فرزند من سنّتى از يوسف و سنّتى از موسى بن عمران است،او قائم ما اهل البيت است و خداى تعالى امر او را در يك شب اصلاح فرمايد.
تشابهات حضرت مهدی (عج) با دیگر انبیا و اولیای الهی که در روایات معمولا با
عبارت "سنت های به ارث رفته" از آن یاد می شود در کتاب مکیال المکارم مفصل برسی شده. در ادامه برخی از
این سنت ها ذکر شده است:
حضرت آدم (ع): طول عمر
حضرت نوح (ع): طول عمر و این که خداوند آنقدر وعده فرج (پاک شدن زمین
از دشمنان خدا به وسیله طوفان و نجات مومنین از آزار های ایشان) را برای حضرت نوح (ع) و یاران ایشان را
به تاخیر انداخت که اکثر کسانی که به ایشان اعتقاد داشتند از
اعتقاد خود برگشتند و در مورد حضرت مهدی (عج) نیز به همین شکل است.
حضرت صالح (ع): حضرت صالح (ع) از میان قوم خود غیبت کردند و هنگامی که
بازگشتند عده ای ایشان را تکذیب نمودند. در مورد حضرت مهدی (عج) نیز به همین شکل خواهد بود.
حضرت ابراهیم (ع): ولادت مخفیانه و رشد بسیار سریع در کودکی (به روایت
شماره 79 مراجعه کنید).
حضرت یوسف (ع): غیبت داشتن و اینکه برادران حضرت ایشان را می دیدند اما
نمی تواستند بشناسند; حضرت قائم (عج) نیز در بین ما حضور دارند و ما ایشان را می بینیم اما نمی توانیم
بشناسیم و مخفی بودن آن حضرت از پدرشان حضرت یعقوب (ع) با وجود
نزدیکی فاصله بین ایشان.
حضرت خضر (ع): عمر طولانی و غیبت از مردم به طوری که ایشان هم اکنون
زنده می باشند و مونس تنهایی حضرت مهدی (عج) هستند.
حضرت ذوالقرنین (ع): غایب شدن از قوم خود تا جایی که منکران در حقش
گفتند او هلاک شده و معلوم نیست در کدام بیابان افتاده!؟ سپس به سوی قومش بازگشت و بر شرق و غرب عالم
مسلط شد.
حضرت موسی (ع): مخفی بودن ولادت و دو بار غیبت کردن از قوم که یکی از
دیگری طولانی تر بود. رنج و زحمت پیروان ایشان در غیبتش و فرج و گشایش ایشان پس از ظهور. اختلاف افتادن
در کتابی که همراه حضرت موسی (ع) بود که به همین شکل در مورد
قرآن همراه حضرت مهدی (عج) که همان قرآنی است که امام علی (ع) به دست مبارک خودشان نوشتن اختلاف خواهد
شد (به روایت 75 مراجعه کنید). امتحان شدن یاران به وسیله یک نهر پس از ظهور. تلاش فرعون برای کشتن حضرت
موسی (ع) در کودکی که سبب کشته شدن
کودکان بسیاری از بنی اسرائیل شد اما خداوند حضرت موسی (ع) را حفظ نمود و بنی امیه و بنی عباس نیز چون
می دانستند قائم (عج) از نسل پیامبر (ص) است به دشمنی و قتل ایشان پرداختند اما خداوند حضرت مهدی (عج)
را حفظ نمودند(طبق روایات این ماجرا
از مصادیق آیه 8 سوره صف است). اصلاح امر حضرت موسی (ع) در یک شب (ناگهانی و سریع) که ایشان برای
برگرفتن آتش برای خانواده اش رفت و در حالی که به پیغمبری و رسالت مبعوث شده بود بازگشت.
حضرت داود (ع): ایشان برای داوری دلیل نمی خواستند (به روایت 20 مراجعه
کنید).
حضرت یونس (ع): ایشان از قومش غیبت نمودند و در چهره جوانی دوباره ظاهر
شدند.
حضرت محمد (ص): شباهت در ظاهر و رفتار و گفتار و خروج با شمشیر
إِنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِمَامُ أُمَّتِي وَ خَلِيفَتِي عَلَيْهَا مِنْ بَعْدِي وَ مِنْ وُلْدِهِ اَلْقَائِمُ اَلْمُنْتَظَرُ اَلَّذِي يَمْلَأُ اَللَّهُ بِهِ اَلْأَرْضَ عَدْلاً وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً وَ اَلَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ بَشِيراً إِنَّ اَلثَّابِتِينَ عَلَى اَلْقَوْلِ بِهِ فِي زَمَانِ غَيْبَتِهِ لَأَعَزُّ مِنَ اَلْكِبْرِيتِ اَلْأَحْمَرِ فَقَامَ إِلَيْهِ جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْأَنْصَارِيُّ فَقَالَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ وَ لِلْقَائِمِ مِنْ وُلْدِكَ غَيْبَةٌ قَالَ إِي وَ رَبِّي وَ لِيُمَحِّصَ اَللّٰهُ اَلَّذِينَ آمَنُوا وَ يَمْحَقَ اَلْكٰافِرِينَ يَا جَابِرُ إِنَّ هَذَا اَلْأَمْرَ أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اَللَّهِ وَ سِرٌّ مِنْ سِرِّ اَللَّهِ مَطْوِيٌّ عَنْ عِبَادِ اَللَّهِ فَإِيَّاكَ وَ اَلشَّكَّ فِيهِ فَإِنَّ اَلشَّكَّ فِي أَمْرِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ كُفْرٌ .
به راستى على بن ابى طالب عليه السلام پس از من امام امت و خليفۀ من بر آنها خواهد بود و قائم که در انتظار او هستند و همان کسی است كه زمين را پر از عدل و داد نمايد در حالی كه پر از ظلم و جور شده، از فرزندان اوست و قسم به خدايى كه مرا برای بشارت و انذار مبعوث فرمود; كسانى كه در دوران غيبتش بر اعتقاد به او ثابت باشند از كبريت احمر (گوگردسرخ، ماده ای بسیار کمیاب) كم ياب ترهستند، آنگاه جابر ابن عبد اللّٰه انصارىّ برخاست و پيش آمد و گفت: آيا قائمى كه از فرزندان توست غيبت دارد؟ پیامبر(ص) فرمودند: به خدا قسم که چنين است تا در آن غيبت مؤمنان تمحیص (به معناى پاک نمودن چیزى است از هر گونه عیب) شوند و كافران محو شوند، اى جابر! اين امر از امور الهى و سرّى از اسرار پروردگار است كه از بندگان خود پنهان داشته، مبادا در آن شک كنى كه شک در امر خداى تعالى كفر است.
کلمه تمحیص و مشتقات آن دو بار در قرآن ذکر شده:
1_آیه 141 سوره آل
عمران که در همین روایت وجود مبارک پیامبر اعظم (ص) آن را تلاوت فرمودند:
وَ لِيُمَحِّصَ اللَّهُ
الَّذِينَ آمَنُوا وَ يَمْحَقَ الْکَافِرِينَ:
تا خداوند، افراد
باایمان را خالص گرداند ؛ و کافران را به تدریج نابود سازد.
2_آیه 154 سوره آل عمران این آیه در
مورد جنگ احد نازل شده که این جنگ امتحان و ابتلایی سخت برای اهل ایمان بود :
ثُمَ أَنْزَلَ
عَلَيْکُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِ أَمَنَةً
نُعَاساً يَغْشَى طَائِفَةً مِنْکُمْ وَ طَائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ يَظُنُّونَ
بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِ ظَنَ الْجَاهِلِيَّةِ يَقُولُونَ هَلْ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ
شَيْءٍ قُلْ إِنَ الْأَمْرَ کُلَّهُ
لِلَّهِ يُخْفُونَ فِي أَنْفُسِهِمْ مَا لاَ يُبْدُونَ لَکَ يَقُولُونَ لَوْ کَانَ لَنَا مِنَ
الْأَمْرِ شَيْءٌ مَا قُتِلْنَا هَاهُنَا قُلْ لَوْ کُنْتُمْ فِي بُيُوتِکُمْ لَبَرَزَ الَّذِينَ
کُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقَتْلُ
إِلَى مَضَاجِعِهِمْ وَ لِيَبْتَلِيَ اللَّهُ مَا فِي صُدُورِکُمْ وَ لِيُمَحِّصَ مَا فِي
قُلُوبِکُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ:
سپس به دنبال این غم و اندوه، آرامشی بر
شما فرستاد. این آرامش، به صورت خواب سبکی
بود که (در شب بعد از حادثه احد،) گروهی از شما را فرا گرفت؛ اماگروه دیگری در فکر جان خویش بودند؛ (و
خواب به چشمانشان نرفت.) آنها گمانهای نادرستی -همچون گمانهای دوران جاهلیت- درباره خدا داشتند؛ و
میگفتند: «آیا چیزی از پیروزی نصیب ما
میشود؟!» بگو: «همه کارها (و پیروزی ها) به دست خداست!» آنها در دل خود، چیزی را پنهان میدارند که
برای تو آشکار نمیسازند؛ میگویند: «اگر ما سهمی از پیروزی داشتیم، در این جا کشته نمیشدیم!» بگو:
«اگر هم در خانههای خود بودید، آنهایی
که کشتهشدن بر آنها مقرر شده بود، قطعاً به سوی آرامگاههای خود، بیرون میآمدند (آنها را به قتل
میرساندند). و اینها برای این است که خداوند، آنچه در سینههایتان پنهان دارید، بیازماید؛ و آنچه را در
دلهای شما است، خالص گرداند؛ و خداوند
از آنچه در درون سینههاست، با خبر است.
اَلْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ عَنْ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ : أَنَّهُ ذَكَرَ اَلْقَائِمَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ أَمَا لَيَغِيبَنَّ حَتَّى يَقُولَ اَلْجَاهِلُ مَا لِلَّهِ فِي آلِ مُحَمَّدِ حَاجَةٌ.
اصبغ بن نباته نقل می کند امير المؤمنين (ع) از قائم عليه السّلام ياد كردند و فرمودند: او غايب خواهد شد تا به آنجا که کار به جایی رسد كه نادان گويد: خداوند را در آل محمّد حاجتى نيست.
منظور از جمله نادان این است که نعوذ بالله خداوند برنامه ای برای ظهور منجی که از خاندان حضرت محمد (ص) باشد ندارد.
اَلْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ: قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِي حَدِيثٍ لَهُ حَتَّى اِنْتَهَى إِلَى مَسْجِدِ اَلْكُوفَةِ وَ كَانَ مَبْنِيّاً بِخَزَفٍ وَ دِنَانٍ وَ طِينٍ فَقَالَ وَيْلٌ لِمَنْ هَدَمَكَ وَ وَيْلٌ لِمَنْ سَهَّلَ هَدْمَكَ وَ وَيْلٌ لِبَانِيكَ بِالْمَطْبُوخِ اَلْمُغَيِّرِ قِبْلَةَ نُوحٍ طُوبَى لِمَنْ شَهِدَ هَدْمَكَ مَعَ قَائِمِ أَهْلِ بَيْتِي أُولَئِكَ خِيَارُ اَلْأُمَّةِ مَعَ أَبْرَارِ اَلْعِتْرَةِ .
اصبغ بن نباته نقل می کند: امير المؤمنین على (ع) در ضمن حديثى، اخبار آخر الزمان را بيان مىفرمودند، در مورد مسجد كوفه كه با سفال و آجر و گل ساخته شده بود فرمودند: واى بر كسى كه تو را خراب كند، و واى بر كسى كه خراب شدن تو را سبک بشمرد، واى بر كسى كه تو را با گل پخته خواهد ساخت و قبله ی نوح را تغيير خواهد داد. خوشا به حال كسى كه همراه قائم اهل بيت من شاهد تخريب آن (جهت بازسازى و سالمسازى توسط مهدى (ع)) باشد، آنها برگزيدگان اين امّتاند كه همراه نيكوكاران عترت هستند.
در مورد مسجد کوفه در ویکی شیعه بیشتر بخوانید...
وَ اَلَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ مَا تَرَوْنَ مَا تُحِبُّونَ حَتَّى يَتْفُلَ بَعْضُكُمْ فِي وُجُوهِ بَعْضٍ وَ حَتَّى يُسَمِّيَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً كَذَّابِينَ وَ حَتَّى لاَ يَبْقَى مِنْكُمْ أَوْ قَالَ مِنْ شِيعَتِي إِلاَّ كَالْكُحْلِ فِي اَلْعَيْنِ وَ اَلْمِلْحِ فِي اَلطَّعَامِ وَ سَأَضْرِبُ لَكُمْ مَثَلاً وَ هُوَ مَثَلُ رَجُلٍ كَانَ لَهُ طَعَامٌ فَنَقَّاهُ وَ طَيَّبَهُ ثُمَّ أَدْخَلَهُ بَيْتاً وَ تَرَكَهُ فِيهِ مَا شَاءَ اَللَّهُ ثُمَّ عَادَ إِلَيْهِ فَإِذَا هُوَ قَدْ أَصَابَهُ اَلسُّوسُ فَأَخْرَجَهُ وَ نَقَّاهُ وَ طَيَّبَهُ ثُمَّ أَعَادَهُ إِلَى اَلْبَيْتِ فَتَرَكَهُ مَا شَاءَ اَللَّهُ ثُمَّ عَادَ إِلَيْهِ فَإِذَا هُوَ قَدْ أَصَابَتْهُ طَائِفَةٌ مِنَ اَلسُّوسِ فَأَخْرَجَهُ وَ نَقَّاهُ وَ طَيَّبَهُ وَ أَعَادَهُ وَ لَمْ يَزَلْ كَذَلِكَ حَتَّى بَقِيَتْ مِنْهُ رِزْمَةٌ كَرِزْمَةِ اَلْأَنْدَرِ لاَ يَضُرُّهُ اَلسُّوسُ شَيْئاً وَ كَذَلِكَ أَنْتُمْ تُمَيَّزُونَ حَتَّى لاَ يَبْقَى مِنْكُمْ إِلاَّ عِصَابَةٌ لاَ تَضُرُّهَا اَلْفِتْنَةُ شَيْئاً .
قسم به آنكه جان من به دست اوست آنچه را دوست مىداريد نخواهيد ديد تا اينكه عدهاى از شما در روى ديگرى آب دهان اندازد و تا جايى كه بعضى از شما عده ای ديگر را دروغگو خطاب کند تا آنجا كه از شما (شايد منظور شیعه حضرت باشد) باقى نماند مگر عدّهاى ناچيز همچون کمی سرمه در چشم و نمک در غذا; اكنون براى شما مثالى مىزنم: مردى را تصور کنید كه مقداری گندم دارد و آن را پاک نموده و در خانهاى ريخته باشد سپس آن را به اميد خدا در آنجا رها كرده باشد، بعد از مدتی به سراغ گندم خود باز گردد و ناگهان ببيند به آن كرم زده است، او آن را بيرون آورده پاک نمايد، سپس آن را به آن خانه باز گردانيده و آن را رها می کند، پس از مدّتى در آنجا بماند باز نزد آن برگشته و ببيند كه ديگر بار تعدادى كرم در آن ظاهر شده است، پس آن را خارج ساخته و تميز و پاک نموده به سر جای اولش باز گردانيده باشد و پيوسته اين كار تكرار شود تا اينكه از آن مشت گندم خالص يك بته از خوشۀ گندم (چند دانه گندم) كه كرم نتوانسته هيچ آسيبى به آن برساند باقى بماند، شما نيز همين گونه مورد جداسازى قرار مىگيريد تا اينكه از شما باقى نماند مگر جماعتى كه فتنهها به آن زيانى نمىرساند.
مَنْ أَقَرَّ بِجَمِيعِ اَلْأَئِمَّةِ وَ جَحَدَ اَلْمَهْدِيَّ كَانَ كَمَنْ أَقَرَّ بِجَمِيعِ اَلْأَنْبِيَاءِ وَ جَحَدَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ نُبُوَّتَهُ فَقِيلَ لَهُ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ فَمَنِ اَلْمَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِكَ قَالَ اَلْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ اَلسَّابِعِ يَغِيبُ عَنْكُمْ شَخْصُهُ وَ لاَ يَحِلُّ لَكُمْ تَسْمِيَتُهُ .
كسى كه به همه امامان اقرار آورد و مهدى را انكار كند چون كسى است كه به همه پيغمبران اقرار آورد و نبوت محمد(صلّى الله عليه و آله)را انكار كند. به آن حضرت عرض شد از فرزندان شما مهدى كيست؟ فرمود پنجمين پسر از هفتمين امام است. شخص وى از شما پنهان مىشود و براى شما روا نباشد نام او را ببريد.
در همین صفحه از کتاب شریف کمال الدبن از قول امام صادق (ع) در مورد نسب
حضرت مهدی (عج) آمده است:
چون در بين ائمّه سه نام محمّد و علىّ و حسن دنبال هم آمد چهارمين آنها
قائم خواهد بود.
وَ اَللَّهِ لَيَغِيبَنَّ عَنْكُمْ صَاحِبُ هَذَا اَلْأَمْرِ وَ لَيَخْمُلَنَّ هَذَا حَتَّى يُقَالَ مَاتَ هَلَكَ فِي أَيِّ وَادٍ سَلَكَ وَ لَتُكْفَؤُنَّ كَمَا تُكْفَأُ اَلسَّفِينَةُ فِي أَمْوَاجِ اَلْبَحْرِ لاَ يَنْجُو إِلاَّ مَنْ أَخَذَ اَللَّهُ مِيثَاقَهُ وَ كَتَبَ اَلْإِيمَانَ فِي قَلْبِهِ وَ أَيَّدَهُ «بِرُوحٍ مِنْهُ» وَ لَتُرْفَعَنَّ اِثْنَتَا عَشْرَةَ رَايَةً مُشْتَبِهَةً لاَ يُدْرَى أَيٌّ مِنْ أَيٍّ قَالَ فَبَكَيْتُ فَقَالَ مَا يُبْكِيكَ يَا أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ كَيْفَ لاَ أَبْكِي وَ أَنْتَ تَقُولُ اِثْنَتَا عَشْرَةَ رَايَةً مُشْتَبِهَةً لاَ يُدْرَى أَيٌّ مِنْ أَيٍّ قَالَ وَ فِي مَجْلِسِهِ كَوَّةٌ تَدْخُلُ فِيهَا اَلشَّمْسُ فَقَالَ أَ بَيِّنَةٌ هَذِهِ فَقُلْتُ نَعَمْ قَالَ أَمْرُنَا أَبْيَنُ مِنْ هَذِهِ اَلشَّمْسِ .
به خدا قسم صاحب الامر(حضرت مهدی (عج)) از چشمان شما غايب شود و گم نام گردد تا جایی که گويند: او مرده، او نابود شده، او اصلا معلوم نیست در كدام دره افتاده است!؟ و شما همچون كشتى گرفتار در امواج دريا واژگون خواهید شد و تنها كسى نجات خواهد یافت كه خداوند از او پيمان گرفته و ايمان را در دلش نقش بسته و با روح خود او را تأييد كرده باشد. بلند شدن دوازده پرچم مشابه حتمی است كه يكى را از ديگرى نتوان شناخت (دوازده گروه با ادعای حق ظاهر خواهند شد که نمی توان تشخیص داد کدام واقعا حق است). زراره از اصحاب امام گويد: من پس از درک سخن امام به گريه افتادم، امام (ع) فرمودند: چرا گريه مىكنى اى ابا عبد الله(کنیه زراره)، عرض كردم: فدای شما شوم، چرا نگريم با اين كه شما مى فرمائيد دوازده پرچم است كه از هم شناخته نشوند. در این حال در مجلس دریچه ای بود كه پرتو خورشيد از آن به داخل می تابید. امام (ع) با اشاره به آن پرتو فرمودند: آيا روشنی این پرتو را می بینی؟ گفتم: آرى، فرمودند: امر ما از اين پرتوی خورشید روشنتر است.
در این روایت اقدامات الهی مانند تثبیت ایمان در دل عامل نجات در دوران غیبت ذکر شده که ممکن است این تصور را در ذهن خواننده ایجاد کند که انسان نقشی در نجات خود ندارد. برای آشکار شدن این نکته به قرآن مراجعه می کنیم. در چهارمین آیه از سوره ابراهیم آمده: خداوند هر کس را بخواهد گمراه، و هر کس را بخواهد هدایت می کند. از ظاهر این آیه نیز درست مانند روایت بالا برداشت می شود اما در همین قرآن چند بار فرموده خداوند ظالمان را هدایت نمی کند و ظلم از مردم سر میزند نه نعوذ بالله از خدا، پس مردم عامل عدم هدایت خویش هستند.از همه آنچه گفته شد نتیجه می شود همه چیز در این عالم قطعا به امر و دستور و اراده الهی است و خود همین خداوند اراده کرده که مردم هم در سعادت و یا شقاوت (بدبختی) خود نقش داشته باشند.
فَنَظَرْتُ وَ أَنَا بَيْنَ يَدَيْ رَبِّي جَلَّ جَلاَلُهُ إِلَى سَاقِ اَلْعَرْشِ فَرَأَيْتُ اِثْنَيْ عَشَرَ نُوراً فِي كُلِّ نُورٍ سَطْرٌ أَخْضَرُ عَلَيْهِ اِسْمُ وَصِيٍّ مِنْ أَوْصِيَائِي أَوَّلُهُمْ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ آخِرُهُمْ مَهْدِيُّ أُمَّتِي فَقُلْتُ يَا رَبِّ هَؤُلاَءِ أَوْصِيَائِي بَعْدِي فَنُودِيتُ يَا مُحَمَّدُ هَؤُلاَءِ أَوْصِيَائِي وَ أَحِبَّائِي وَ أَصْفِيَائِي وَ حُجَجِي بَعْدَكَ عَلَى بَرِيَّتِي وَ هُمْ أَوْصِيَاؤُكَ وَ خُلَفَاؤُكَ وَ خَيْرُ خَلْقِي بَعْدَكَ وَ عِزَّتِي وَ جَلاَلِي لَأُظْهِرَنَّ بِهِمْ دِينِي وَ لَأُعْلِيَنَّ بِهِمْ كَلِمَتِي وَ لَأُطَهِّرَنَّ اَلْأَرْضَ بِآخِرِهِمْ مِنْ أَعْدَائِي وَ لَأُمَلِّكَنَّهُ مَشَارِقَ اَلْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا وَ لَأُسَخِّرَنَّ لَهُ اَلرِّيَاحَ وَ لَأُذَلِّلَنَّ لَهُ اَلسَّحَابَ اَلصِّعَابَ وَ لَأُرَقِّيَنَّهُ فِي اَلْأَسْبَابِ وَ لَأَنْصُرَنَّهُ بِجُنْدِي وَ لَأُمِدَّنَّهُ بِمَلاَئِكَتِي حَتَّى يُعْلِنَ دَعْوَتِي وَ يَجْمَعَ اَلْخَلْقَ عَلَى تَوْحِيدِي ثُمَّ لَأُدِيمَنَّ مُلْكَهُ وَ لَأُدَاوِلَنَّ اَلْأَيَّامَ بَيْنَ أَوْلِيَائِي إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ .
(هنگامی که وجود مبارک پیامبر اعظم (ص) در شب معراج از خداوند تبارک و تعالی درخواست نمودند که اوصیای ایشان را معرفی کنند ندائى برآمد كه اى محمد اسماء اوصياء تو بر ساق عرش من نوشته شده است.) پیامبر (ص) می فرمایند: هنگامی که در این لحظه در پيشگاه حضرت حق به ساق عرش نظر كردم ديدم دوازده نور را که در هر نور به خط سبز اسم يكى از اوصيای من نوشته شده است. اول ايشان على ابن ابى طالب علیه السلام و آخر ايشان مهدى امت بود. پس عرض كردم پروردگارا اينها اوصيای بعد از من هستند؟ ندایی برآمد که اى محمد اين ها اوليای من و دوستان من و اصفيای (برگزیدگان) من و حجت های من بعد از تو بر خلقم و اوصيای تو و خلفای تو و بهترين خلق من بعد از تو هستند. به عزت و جلال خودم قسم كه به سبب اين ها ظاهر ميكنم دين خود را و بواسطه ی اين ها كلمه ی خود را بلند مي كنم و به وسیله ی آخرين اين ها (حضرت مهدی (عج)) پاک ميگردانم زمين را از دشمنان خود و او را مالک مشارق و مغارب زمين ميگردانم و بادها را براى او مسخر ميگردانم و ابرهاى حامل باران را مطیع او ميکنم و او را به آسمان ها خواهم برد و با لشكريانم ياريش خواهم نمود و با ملائكهام به او کمک خواهم رساند تا دعوت مرا آشكار گرداند و خلق را بر توحيد و يكتاپرستى گرد آورد، سپس حکومت او را ادامه و استمرار مىدهم و روزگار را تا قيام قيامت در اختيار اوليايم يكى پس از ديگرى قرار خواهم داد.
این روایت را امام رضا (ع) از پدران خود تا حضرت علی (ع) نقل میکند و ایشان از پیامبر (ص).
قَدِمْتُ اَلْمَدِينَةَ وَ ذَكَرَ مِثْلَ اَلْحَدِيثِ اَلْمُتَقَدِّمِ إِلاَّ أَنَّهُ قَالَ لَمَّا قَدِمْتُ اَلْمَدِينَةَ قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّ اَلْمَهْدِيَّ لَوْ قَامَ لاَسْتَقَامَتْ لَهُ اَلْأُمُورُ عَفْواً وَ لاَ يُهَرِيقُ مِحْجَمَةَ دَمٍ فَقَالَ كَلاَّ وَ اَلَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَوِ اِسْتَقَامَتْ لِأَحَدٍ عَفْواً لاَسْتَقَامَتْ لِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ حِينَ أُدْمِيَتْ رَبَاعِيَتُهُ وَ شُجَّ فِي وَجْهِهِ كَلاَّ وَ اَلَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ حَتَّى نَمْسَحَ نَحْنُ وَ أَنْتُمُ اَلْعَرَقَ وَ اَلْعَلَقَ ثُمَّ مَسَحَ جَبْهَتَهُ .
شخصی به دیدار امام محمد باقر (ع) رفت و به ایشان گفت: برخی مىگويند كه اگر مهدى قيام كند كارها به خودى خود براى او انجام مىشود و به اندازه ی حجامت کردن خون نمىريزد، حضرت در پاسخ فرمودند: هرگز چنين نيست،سوگند به آنكه جانم به دست اوست اگر كارها به خودى خود براى كسى برقرار و رو به راه مىشد مسلّما براى رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله می شد درحالی كه دندان هاى پيشين آن حضرت شكست و صورتش زخم شد(رساندن وحی الهی توسط حضرت محمد (ص) به مردم خود به خود انجام نشد و ایشان سختی بسیاری کشیدند.)، نه هرگز، سوگند به آنكه جان من به دست اوست چنين نخواهد شد تا آنكه ما و شما عرق و خون بسته شده را پاک كنيم، سپس آن حضرت به پيشانى خود اشاره كردند.
وَ لَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا لَأَنْزَلَتِ اَلسَّمَاءُ قَطْرَهَا وَ لَأَخْرَجَتِ اَلْأَرْضُ نَبَاتَهَا وَ لَذَهَبَتِ اَلشَّحْنَاءُ مِنْ قُلُوبِ اَلْعِبَادِ وَ اِصْطَلَحَتِ اَلسِّبَاعُ وَ اَلْبَهَائِمُ حَتَّى تَمْشِيَ اَلْمَرْأَةُ بَيْنَ اَلْعِرَاقِ إِلَى اَلشَّامِ لاَ تَضَعُ قَدَمَيْهَا إِلاَّ عَلَى اَلنَّبَاتِ وَ عَلَى رَأْسِهَا زِينَتُهَا لاَ يُهَيِّجُهَا سَبُعٌ وَ لاَ تَخَافُهُ
چون قائم ما ظهور كند آسمان باران رحمت خود را ببارد و زمين گياه خود را بروياند و كينه و دشمنی از دل بندگان زدوده شود و درندگان و دام ها با یک دیگر صلح کنند و یک زن از عراق پياده به شام (سوریه) رود در حالی که هرکجا قدم می گذارد سرسبزی است و طلا و زيورآلات خود را در بر دارد و هیچ کس به او متعرض نمی شود و هيچ درندهاى او را نمی ترساند و او از آن ها نترسد.
إِذَا قَامَ قَائِمُنَا أَذْهَبَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْ شِيعَتِنَا اَلْعَاهَةَ وَ جَعَلَ قُلُوبَهُمْ كَزُبَرِ اَلْحَدِيدِ وَ جَعَلَ قُوَّةَ اَلرَّجُلِ مِنْهُمْ قُوَّةَ أَرْبَعِينَ رَجُلاً وَ يَكُونُونَ حُكَّامَ اَلْأَرْضِ وَ سَنَامَهَا .
هنگامى كه قائم ما قيام كند خداى عزوجل از شيعه ی ما آفت ها را برطرف سازد و دل هاي ایشان را همچون پارههاى آهن كند و نيروى هر مرد از آنان را به اندازه ی نيروى چهل مرد قرار دهد و فرمانروايان و بزرگان روى زمين خواهند بود.
عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ: إِنَّ لِلْقَائِمِ غَيْبَةً قَبْلَ أَنْ يَقُومَ قُلْتُ لَهُ وَ لِمَ قَالَ يَخَافُ وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى بَطْنِهِ ثُمَّ قَالَ يَا زُرَارَةُ وَ هُوَ اَلْمُنْتَظَرُ وَ هُوَ اَلَّذِي يَشُكُّ اَلنَّاسُ فِي وِلاَدَتِهِ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ هُوَ حَمْلٌ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ هُوَ غَائِبٌ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ مَا وُلِدَ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ وُلِدَ قَبْلَ وَفَاةِ أَبِيهِ بِسَنَتَيْنِ غَيْرَ أَنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يُحِبُّ أَنْ يَمْتَحِنَ اَلشِّيعَةَ فَعِنْدَ ذَلِكَ يَرْتَابُ اَلْمُبْطِلُونَ قَالَ زُرَارَةُ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَإِنْ أَدْرَكْتُ ذَلِكَ اَلزَّمَانَ فَأَيَّ شَيْءٍ أَعْمَلُ قَالَ يَا زُرَارَةُ إِنْ أَدْرَكْتَ ذَلِكَ اَلزَّمَانَ فَأَدِمْ هَذَا اَلدُّعَاءَ اَللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اَللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي ثُمَّ قَالَ يَا زُرَارَةُ لاَ بُدَّ مِنْ قَتْلِ غُلاَمٍ بِالْمَدِينَةِ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَ لَيْسَ يَقْتُلُهُ جَيْشُ اَلسُّفْيَانِيِّ قَالَ لاَ وَ لَكِنْ يَقْتُلُهُ جَيْشُ بَنِي فُلاَنٍ يَخْرُجُ حَتَّى يَدْخُلَ اَلْمَدِينَةَ فَلاَ يَدْرِي اَلنَّاسُ فِي أَيِّ شَيْءٍ دَخَلَ فَيَأْخُذُ اَلْغُلاَمَ فَيَقْتُلُهُ فَإِذَا قَتَلَهُ بَغْياً وَ عُدْوَاناً وَ ظُلْماً لَمْ يُمْهِلْهُمُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَعِنْدَ ذَلِكَ فَتَوَقَّعُوا اَلْفَرَجَ .
زرارة بن اعين نقل می کند از امام ششم شنيدم مىفرمود: براى قائم (عج) پيش از آنكه قيام كند غيبتى باشد، عرض كردم براى چه؟ فرمود: ميترسد. سپس به شكم خود اشاره كرد. سپس فرمود: اى زرارة او منتَظَر است و او است كه مردم در باره ی ولادتش شک كنند. برخى گويند در شكم است، برخى گويند غائب است، جمعى گويند متولد نشده، بعضى گويند دو سال پيش از وفات پدرش متولد شده جز آن نيست كه خدا دوست دارد شيعه را امتحان كند در اين وقت جویندگان باطل در شک افتند. زراره عرض كرد قربانت گردم اگر آن روزگار را دريافتم چه كنم؟ فرمود: اى زراره اگر آن روزگار را دريافتى بر اين دعا مداومت كن اللهم عرفنى نفسك فانك ان لم تعرفنى نفسك لم اعرف نبيك اللهم عرفنى رسولك فإنك ان لم تعرفنى رسولك لم اعرف حجتك اللهم عرفنى حجتك فانك ان لم تعرفنى حجتك ضللت عن دينى سپس فرمود: اى زراره بناچار پسر بچهاى در مدينه كشته شود، گفتم قربانت گردم آن است كه لشكر سفيانى او را بكشند؟ فرمود نه لشكر بنى فلان او را بكشند. بيرون آيد تا در مدينه در آيد مردم ندانند براى چه وارد شده است آن پسر بچه را ميگيرد و ميكشد و چون به ستم و دشمنی او را می كشند خداوند عزوجل به آنها مهلت ندهد در اين وقت توقع فرج داشته باشيد.
منتتَظِر کسی است که انتظار می کشد و منتَظَر کسی است که انتظار او را می کشند.
لِصَاحِبِ هَذَا اَلْأَمْرِ بَيْتٌ يُقَالُ لَهُ بَيْتُ اَلْحَمْدِ فِيهِ سِرَاجٌ يَزْهَرُ مُنْذُ يَوْمَ وُلِدَ إِلَى أَنْ يَقُومَ بِالسَّيْفِ .
صاحب اين امر خانهاى دارد به نام بيت حمد و در آنجا چراغى است كه از روز ولادتش تا روزى كه با شمشير قيام مىكند روشن است.
در مورد این که آیا این چنین منزلی وجود خارجی دارد و یا یک تعبیر کنایی است و مثلا منظور از چراغ در آن چراغ هدایت است و یا اشاره به جایگاه معنوی ایشان دارد بحث وجود دارد. از امام صادق (ع) نیز حدیثی مشابه آنچه ذکر شد نقل شده است.
إِذَا قَامَ قَائِمُ أَهْلِ اَلْبَيْتِ قَسَمَ بِالسَّوِيَّةِ وَ عَدَلَ فِي اَلرَّعِيَّةِ فَمَنْ أَطَاعَهُ فَقَدْ أَطٰاعَ اَللّٰهَ وَ مَنْ عَصَاهُ فَقَدْ عَصَى اَللَّهَ وَ إِنَّمَا سُمِّيَ اَلْمَهْدِيُّ مَهْدِيّاً لِأَنَّهُ يُهْدَى إِلَى أَمْرٍ خَفِيٍّ وَ يَسْتَخْرِجُ اَلتَّوْرَاةَ وَ سَائِرَ كُتُبِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ غَارٍ بِأَنْطَاكِيَةَ وَ يَحْكُمُ بَيْنَ أَهْلِ اَلتَّوْرَاةِ بِالتَّوْرَاةِ وَ بَيْنَ أَهْلِ اَلْإِنْجِيلِ بِالْإِنْجِيلِ وَ بَيْنَ أَهْلِ اَلزَّبُورِ بِالزَّبُورِ وَ بَيْنِ أَهْلِ اَلْقُرْآنِ بِالْقُرْآنِ وَ تُجْمَعُ إِلَيْهِ أَمْوَالُ اَلدُّنْيَا مِنْ بَطْنِ اَلْأَرْضِ وَ ظَهْرِهَا فَيَقُولُ لِلنَّاسِ تَعَالَوْا إِلَى مَا قَطَعْتُمْ فِيهِ اَلْأَرْحَامَ وَ سَفَكْتُمْ فِيهِ اَلدِّمَاءَ اَلْحَرَامَ وَ رَكِبْتُمْ فِيهِ مَا حَرَّمَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَيُعْطِي شَيْئاً لَمْ يُعْطَهُ أَحَدٌ كَانَ قَبْلَهُ وَ يَمْلَأُ اَلْأَرْضَ عَدْلاً وَ قِسْطاً وَ نُوراً - كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً وَ شَرّاً .
هنگامى كه قائم اهل بيت (ع) قيام كند، اموال را به طور مساوى تقسيم مىكند و در ميان مردم با عدالت رفتار مىكند، پس هر كه از او اطاعت كند فرمان خدا را برده است و هر كه از او نافرمانى كند خدا را نافرمانى نموده است و مهدى براى اين مهدى ناميده شد كه به امرى پنهان هدايت مىكند و تورات و ساير كتب (آسمانى) خداى عزوجل را از غارى در انطاكيه(یکی از شهرهای مهم و باستانی در ترکیه) بيرون مىآورد و ميان اهل تورات (يهودیان) با تورات و ميان اهل انجيل (مسیحیان) با انجيل و بين اهل زبور با زبور (کتاب حضرت داود (ع)) و ميان مسلمانان با قرآن حكم مىكند و اموال از داخل و خارج زمين نزد آن حضرت جمع مىشود،پس به مردم مىگويد: بيائيد بگيريد اينها همان چيزى است كه به خاطر آن قطع رحم کردید و به خاطر آن خون هاى ناحقّ ريختيد و برايش آنچه را خداوند حرام کرده بود مرتكب شديد، سپس به آنان ثروتى مىبخشد كه هيچ كس پيش از او آن مقدار نبخشيده است و زمين را از عدل و برابرى و نور پر مىكند درحالی كه از ستم و تعدّى و شرّ پر شده است.
این روایت را شیخ صدوق (ره) در علل الشرایع (جلد۱ ، صفحه۱۶۱) نیز ذکر کرده
که ابتدای آن به این شکل آغاز می شود:
جابر نقل می کند: مردى خدمت حضرت ابى جعفر (امام محمد باقر)
(ع) رسيد و من نيز آنجا حاضر بودم عرض كرد: رحمت خدا بر شما
باد. اين پانصد درهم زكات مال من است از من بگیرید و در جایی که باید صرف نماييد. حضرت به او فرمودند:
خودت آن را بردار و صرف همسايگان و يتيمها و فقراء و برادران مسلمانت بنما. دادن زكات به دست امام عليه
السّلام در زمانى است كه قائم ما
ظاهر شود كه آن حضرت مال را به طور مساوى بین مردم تقسیم میکند و... (تا انتهای روایت به همان شکلی است
که ذکر شد)
وَ ذَكَرَ مَسْجِدَ اَلسَّهْلَةِ فَقَالَ أَمَا إِنَّهُ مَنْزِلُ صَاحِبِنَا إِذَا قَامَ بِأَهْلِهِ .
امام صادق (ع) سخن از مسجد سهله به ميان آورد و فرمود: آن مسجد، منزل صاحب ما (حضرت مهدى عجل اللّه تعالى فرجه الشريف) و خاندان اوست در آن هنگام كه قيام كند.
در مورد مسجد سهله در ویکی شیعه بیشتر بخوانید...
قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ مَتَى فَرَجُ شِيعَتِكُمْ قَالَ فَقَالَ إِذَا اِخْتَلَفَ وُلْدُ اَلْعَبَّاسِ وَ وَهَى سُلْطَانُهُمْ وَ طَمِعَ فِيهِمْ مَنْ لَمْ يَكُنْ يَطْمَعُ فِيهِمْ وَ خَلَعَتِ اَلْعَرَبُ أَعِنَّتَهَا وَ رَفَعَ كُلُّ ذِي صِيصِيَةٍ صِيصِيَتَهُ وَ ظَهَرَ اَلشَّامِيُّ وَ أَقْبَلَ اَلْيَمَانِيُّ وَ تَحَرَّكَ اَلْحَسَنِيُّ وَ خَرَجَ صَاحِبُ هَذَا اَلْأَمْرِ مِنَ اَلْمَدِينَةِ إِلَى مَكَّةَ بِتُرَاثِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَقُلْتُ مَا تُرَاثُ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ سَيْفُ رَسُولِ اَللَّهِ وَ دِرْعُهُ وَ عِمَامَتُهُ وَ بُرْدُهُ وَ قَضِيبُهُ وَ رَايَتُهُ وَ لاَمَتُهُ وَ سَرْجُهُ حَتَّى يَنْزِلَ مَكَّةَ فَيُخْرِجَ اَلسَّيْفَ مِنْ غِمْدِهِ وَ يَلْبَسَ اَلدِّرْعَ وَ يَنْشُرَ اَلرَّايَةَ وَ اَلْبُرْدَةَ وَ اَلْعِمَامَةَ وَ يَتَنَاوَلَ اَلْقَضِيبَ بِيَدِهِ وَ يَسْتَأْذِنَ اَللَّهَ فِي ظُهُورِهِ فَيَطَّلِعُ عَلَى ذَلِكَ بَعْضُ مَوَالِيهِ فَيَأْتِي اَلْحَسَنِيَّ فَيُخْبِرُهُ اَلْخَبَرَ فَيَبْتَدِرُ اَلْحَسَنِيُّ إِلَى اَلْخُرُوجِ فَيَثِبُ عَلَيْهِ أَهْلُ مَكَّةَ فَيَقْتُلُونَهُ وَ يَبْعَثُونَ بِرَأْسِهِ إِلَى اَلشَّامِيِّ فَيَظْهَرُ عِنْدَ ذَلِكَ صَاحِبُ هَذَا اَلْأَمْرِ فَيُبَايِعُهُ اَلنَّاسُ وَ يَتَّبِعُونَهُ وَ يَبْعَثُ اَلشَّامِيُّ عِنْدَ ذَلِكَ جَيْشاً إِلَى اَلْمَدِينَةِ فَيُهْلِكُهُمُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ دُونَهَا وَ يَهْرُبُ يَوْمَئِذٍ مَنْ كَانَ بِالْمَدِينَةِ مِنْ وُلْدِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ إِلَى مَكَّةَ فَيَلْحَقُونَ بِصَاحِبِ هَذَا اَلْأَمْرِ وَ يُقْبِلُ صَاحِبُ هَذَا اَلْأَمْرِ نَحْوَ اَلْعِرَاقِ وَ يَبْعَثُ جَيْشاً إِلَى اَلْمَدِينَةِ فَيَأْمَنُ أَهْلُهَا وَ يَرْجِعُونَ إِلَيْهَا .
يعقوب بن سرّاج نقل می کند به امام صادق عليه السلام گفتم: فَرَج (گشايش) شيعيان شما چه هنگام است؟ فرمود: هنگامى كه بنى عبّاس با هم اختلاف كنند و سلطنتشان ضعيف شود و حتّى كسى كه فكر گرفتن قدرت از آنان را در سر نداشت، به طمع بيفتد و عرب ها افسارگسيخته شوند و هر كس پرچم حكومت خواهى برافرازد و شامى (سفيانى) ظهور كند و يمانى جلو بيايد و حسنى حركت كند. آن گاه صاحب اين امر (قيام و ولايت) از مدينه به همراه ميراث پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله به سوى مكّه بيرون مى آيد. گفتم ميراث پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله چيست؟ فرمود: شمشيرش ، زرهش ، عمامهاش، ردايش، چوبدستى اش، پرچمش، ابزارآلات جنگى اش و زين اسبش . تا اين كه در مكّه فرود مى آيد و شمشير را از نيام مى كشد و زره مى پوشد و پرچم را برمى افرازد و ردا و عمامه را مى گسترد و چوبدستى را به دست میگيرد و از خداوند، اجازه ظهورش را مى گيرد و يكى از وابستگانش از اين امر آگاه مى شود و نزد سيّد حسنى مى آيد و او را باخبر مى كند و حسنى در خروج شتاب مى ورزد و اهل مکه بر او یورش می برند و او را مى كشند و سرش را براى شامى (سفيانى) می فرستند و اين هنگام، صاحب اين امر (حضرت مهدی (عج)) ظهور مى كند و مردم با او بيعت و از او پيروى مى كنند سپس شامى (سفيانى) در اين زمان، لشكرى را روانه ی مدينه مى كند؛ ولى خداوند عزّ و جلّ آنها را نزديک مدينه هلاك مى گرداند و در آن موقع هر كس از نسل امام على عليه السلام در مدينه است، به مكّه مى گريزد و به صاحب اين امر مى پيوندند و صاحب اين امر به سوى عراق مى آيد و لشكرى را روانه مدينه کرده و آن جا را امن مى كند تا اهلش آسوده خاطر به آن باز گردند.
سفیانی، یمانی و حسنی یا همان سید حسنی سه تن از شخصیت های مهم ظهور هستند که خروج و اقدامات آن ها از نشانه های ظهور است.
قُلْنَا بِأَجْمَعِنَا يَا سَيِّدَنَا وَ اَللَّهِ إِنَّ عُثْمَانَ لَمِنْ خِيَارِ شِيعَتِكَ وَ لَقَدْ زِدْتَنَا عِلْماً بِمَوْضِعِهِ مِنْ خِدْمَتِكَ وَ إِنَّهُ وَكِيلُكَ وَ ثِقَتُكَ عَلَى مَالِ اَللَّهِ تَعَالَى قَالَ نَعَمْ وَ اِشْهَدُوا عَلَى أَنَّ عُثْمَانَ بْنَ سَعِيدٍ اَلْعَمْرِيَّ وَكِيلِي وَ أَنَّ اِبْنَهُ مُحَمَّداً وَكِيلُ اِبْنِي مَهْدِيِّكُمْ .
از محمّد بن اسماعيل و على بن عبد اللّه حسنيان نقل شده که در سامرا به محضر مبارك ابى محمّد حسن بن على عسكرى عليهما السّلام رسيديم، تعدادى از دوستان و شيعيان ايشان نیز در خدمت امام بودند، تا اين كه بدر، خادم حضرت وارد شده و گفت: اى مولاى من! چند نفری پشت درب درحالی كه غبارآلود هستند ايستادهاند، حضرت به حضار فرمودند: اينها تعدادى از شيعيان ما در يمن هستند سپس امام خطاب به بدر فرمودند: برو و عثمان بن سعيد عمرى را نزد ما بياور. طولى نكشيد كه عثمان آمد و حضرت امام حسن (ع) خطاب به او فرمودند: اى عثمان! تو وكيل و مورد اطمينان و امين بر مال خدا هستى، برو و از اين چند نفر يمنى اموالى را كه آوردهاند تحويل بگير. بعد حديث ادامه پيدا مىكند تا اينكه آندو مىگويند: ما همگى به حضرت عرض كرديم: اى سيّد ما! به خدا قسم عثمان از بهترين شيعيان توست، و شما با اين كار علم و آگاهى ما را نسبت به منزلت و خدمت گزارى او زياد فرموديد و اين كه او وكيل و ثقه شما بر مال خدا (خمس و زكات) است. حضرت فرمودند: بله شاهد باشيد كه عثمان بن سعيد عمرىّ وكيل من است و فرزندش محمّد وكيل فرزند من مهدى شما است.
حضرت مهدی (عج) در غیبت صغری که از زمان شهادت امام حسن عسکری (ع) آغاز و به
مدت ۶۹ سال به طول انجامید، به وسیله ی نواب اربعه با شیعیان در ارتباط بودند. کلمه نواب جمع نائب است و
به معنای جانشین می باشد و چون ایشان چهار تن بودند آن ها را نواب
اربعه نامیدند. اولین نائب ایشان عثمان بن سعید است و پس از او پسرش محمد بن عثمان که در این روایت نام
هر دو ذکر شده است. محمد بن عثمان در آخرین روزهای حیات خود، حسین بن روح را به دستور امام زمان (عج)،
جانشین خود کرد. چهارمین نائب از
نواب اربعه ی امام زمان (عج) که پس از حسین بن روح عهدهدار مقام نیابت بود، علی بن محمد سَمَری است.
در آخرین نامه امام زمان (عج) به علی بن محمد سمری آمده است: تو تا شش روز دیگر وفات خواهی کرد. پس
کارهایت را تمام کن و هیچکس را جانشین
خود قرار نده؛ زیرا اکنون غیبت دوم (غیبت کبری) آغاز شده است.
شش روز پس از دریافت این نامه علی بن
محمد سمری فوت کرد و پس از او ارتباط مستقیم بین سفیران و امام دوازدهم پایان یافت و دوران غیبت کبری
آغاز شد که تا امروز ادامه دارد.
فَقَامَ إِلَيْهِ اَلْأَصْبَغُ بْنُ نُبَاتَةَ فَقَالَ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ مَنِ اَلدَّجَّالُ فَقَالَ أَلاَ إِنَّ اَلدَّجَّالَ صَائِدُ بْنُ اَلصَّيْدِ فَالشَّقِيُّ مَنْ صَدَّقَهُ وَ اَلسَّعِيدُ مَنْ كَذَّبَهُ يَخْرُجُ مِنْ بَلْدَةٍ يُقَالُ لَهَا أَصْفَهَانُ مِنْ قَرْيَةٍ تُعْرَفُ بِالْيَهُودِيَّةِ عَيْنُهُ اَلْيُمْنَى مَمْسُوحَةٌ وَ اَلْعَيْنُ اَلْأُخْرَى فِي جَبْهَتِهِ تُضِيءُ كَأَنَّهَا كَوْكَبُ اَلصُّبْحِ فِيهَا عَلَقَةٌ كَأَنَّهَا مَمْزُوجَةٌ بِالدَّمِ بَيْنَ عَيْنَيْهِ مَكْتُوبٌ كَافِرٌ يَقْرَؤُهُ كُلُّ كَاتِبٍ وَ أُمِّيٍّ يَخُوضُ اَلْبِحَارَ وَ تَسِيرُ مَعَهُ اَلشَّمْسُ بَيْنَ يَدَيْهِ جَبَلٌ مِنْ دُخَانٍ وَ خَلْفَهُ جَبَلٌ أَبْيَضُ يَرَى اَلنَّاسُ أَنَّهُ طَعَامٌ يَخْرُجُ حِينَ يَخْرُجُ فِي قَحْطٍ شَدِيدٍ تَحْتَهُ حِمَارٌ أَقْمَرُ خُطْوَةُ حِمَارِهِ مِيْلٌ تُطْوَى لَهُ اَلْأَرْضُ مَنْهَلاً مَنْهَلاً لاَ يَمُرُّ بِمَاءٍ إِلاَّ غَارَ إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ يُنَادِي بِأَعْلَى صَوْتِهِ يَسْمَعُ مَا بَيْنَ اَلْخَافِقَيْنِ مِنَ اَلْجِنِّ وَ اَلْإِنْسِ وَ اَلشَّيَاطِينِ يَقُولُ إِلَيَّ أَوْلِيَائِي أَنَا اَلَّذِي خَلَقَ فَسَوّٰى وَ قَدَّرَ فَهَدىٰ أَنَا رَبُّكُمُ اَلْأَعْلىٰ وَ كَذَبَ عَدُوُّ اَللَّهِ إِنَّهُ أَعْوَرُ يَطْعَمُ اَلطَّعَامَ وَ يَمْشِي فِي اَلْأَسْوَاقِ وَ إِنَّ رَبَّكُمْ عَزَّ وَ جَلَّ لَيْسَ بِأَعْوَرَ وَ لاَ يَطْعَمُ وَ لاَ يَمْشِي وَ لاَ يَزُولُ تَعَالَى اَللَّهُ عَنْ ذَلِكَ عُلُوّاً كَبِيراً أَلاَ وَ إِنَّ أَكْثَرَ أَتْبَاعِهِ يَوْمَئِذٍ أَوْلاَدُ اَلزِّنَا وَ أَصْحَابُ اَلطَّيَالِسَةِ اَلْخُضْرِ يَقْتُلُهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِالشَّامِ عَلَى عَقَبَةٍ تُعْرَفُ بِعَقَبَةِ أَفِيقٍ لِثَلاَثِ سَاعَاتٍ مَضَتْ مِنْ يَوْمِ اَلْجُمُعَةِ عَلَى يَدِ مَنْ يُصَلِّي اَلْمَسِيحُ عِيسَى اِبْنُ مَرْيَمَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ خَلْفَهُ
اصبغ بن نباته به امير المؤمنين علی (ع) عرض کرد دجال كيست؟ حضرت فرمودند: دجال صائد بن صید است. بدبخت كسى است كه او را تصديق كند و خوشبخت آن کسی است كه او را تكذيب كند. از شهرى برآيد كه آن را اصفهان نامند از دهى كه آن را يهوديه گويند، چشم راستش ممسوح است و چشم ديگرش در پيشانى است و مانند ستاره صبح مي درخشد، در آن خونى است لخته شده که گویی آمیخته با خون است، ميان دو چشمش نوشته شده: اين كافر است. هر کسی می تواند آن را بخواند چه با سواد باشد و چه بي سواد. در درياها فرو مى رود و خورشید با او مي گردد و جلویش كوهى از دود است و عقبش كوه سپيدي است كه مردم تصور كنند غذاست، در زمان قحطى سختى خروج خواهد كند، بر خر سپيدى سوار است، هر گام خرش يک ميل است و زمين آبگاه به آبگاه زير پايش نورديده شود و بر آبى .نگذرد جز آنكه تا روز قيامت فرو رود(خشک شود). با ندایی كه همه ی جن و انس از مشرق تا مغرب بشنوند فرياد كند: اى دوستان من نزد من آئيد منم آنكه آفريدم و ایجاد كردم و تقدير كردم و رهبرى نمودم، منم پروردگار والاى شما. او دشمن خدا است، دروغ ميگويد او يک چشم است غذا ميخورد و در بازارها راه مي رود در حالی که به راستى پروردگار شما نه يک چشم است نه راه ميرود و نه زوال دارد و قطعا خدا از اين اوصاف برتر است. بيشتر پيروانش در آن روز زنازادگان و صاحبان پوشش هاى سبز رنگ هستند، خدا او را در شام بر سر گردنهاى كه آن را افيق نامند در حالی که سه ساعت از روز جمعه گذشته باشد، به دست كسى كه مسيح عيسى بن مريم پشت سرش نماز خواهد خواند (حضرت مهدی (عج)) خواهد کشت.
ابوبکر احمد بن محمد بن اسحاق همدانی تاریخ دان ایرانی قرن دهم میلادی
مینویسد:
وقتی یهودیان از بیت المقدس کوچانده شدند و از دست نَبوکَدنَصَر (شاه بابل) فرار کردند،
به همراه خود نمونهای از خاک و آب شهر مقدس را داشتند. آنها هیچ محلی
را برای سکونت انتخاب نکردند بدون اینکه قبل از آن خاک و آب آن را بررسی کنند. آنها اینکار را ادامه
دادند تا به شهر اصفهان رسیدند. در آنجا استراحت کرده و خاک و آب آن را بررسی کردند و یافتند که آب و
خاک آن مشابه بیت المقدس است. پس از
آن، آنجا ساکن شدند، شروع به کاشت در زمین کردند، و همانجا فرزندان و نوادگان خود را بزرگ کردند و
امروزه نام این منطقه یهودیه است.
همچنین در معنای ممسوح آمده: آنکه نصف روی وی برابر و مالیده باشد
یعنی در آن چشم و ابرو نباشد.
اَ يَكُونُ هَذَا اَلْأَمْرُ اَلَّذِي تَنْتَظِرُونَ حَتَّى يَبْرَأَ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ وَ يَلْعَنَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً وَ يَتْفُلَ بَعْضُكُمْ فِي وَجْهِ بَعْضٍ وَ حَتَّى يَشْهَدَ بَعْضُكُمْ بِالْكُفْرِ عَلَى بَعْضٍ قُلْتُ مَا فِي ذَلِكَ خَيْرٌ قَالَ اَلْخَيْرُ كُلُّهُ فِي ذَلِكَ عِنْدَ ذَلِكَ يَقُومُ قَائِمُنَا فَيَرْفَعُ ذَلِكَ كُلَّهُ .
اين امر را كه منتظر ظهور آن هستيد واقع نخواهد شد تا اين كه برخى از شما از عده ای ديگرى بيزارى جسته و دورى كنند و بعضى از شما بعضى ديگر را لعن و نفرين كنند،و گروهى به صورت گروهى ديگر آب دهان بيندازند،و دستهاى شهادت به كفر دسته ديگر بدهد. به حضرت عرض شد: بنابراين خيرى در آن زمان نيست. حضرت فرمودند: همه ی خيرها در آنوقت است،چرا كه در آن زمان قائم (ع) ظهور كرده و همه ی اينها را برمىدارد.
بَيْنَ يَدَيِ اَلْقَائِمِ مَوْتٌ أَحْمَرُ وَ مَوْتٌ أَبْيَضُ وَ جَرَادٌ فِي حِينِهِ وَ جَرَادٌ فِي غَيْرِ حِينِهِ أَحْمَرُ كَالدَّمِ فَأَمَّا اَلْمَوْتُ اَلْأَحْمَرُ فَبِالسَّيْفِ وَ أَمَّا اَلْمَوْتُ اَلْأَبْيَضُ فَالطَّاعُونُ .
پيش از قيام قائم مرگ سرخ و مرگ سفيد و هجوم ملخ هایی سرخ رنگ همچون خون در موسم آن و در غير وقتش رخ خواهد داد، و امّا مرگ سرخ، مرگ با شمشير و مرگ سفيد، مرگ با طاعون است.
حَذْلَمُ بْنُ بَشِيرٍ قَالَ: قُلْتُ لِعَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ صِفْ لِي خُرُوجَ اَلْمَهْدِيِّ وَ عَرِّفْنِي دَلاَئِلَهُ وَ عَلاَمَاتِهِ فَقَالَ يَكُونُ قَبْلَ خُرُوجِهِ خُرُوجُ رَجُلٍ يُقَالُ لَهُ عَوْفٌ اَلسُّلَمِيُّ بِأَرْضِ اَلْجَزِيرَةِ وَ يَكُونُ مَأْوَاهُ تِكْرِيتٌ وَ قَتْلُهُ بِمَسْجِدِ دِمَشْقَ ثُمَّ يَكُونُ خُرُوجُ شُعَيْبِ بْنِ صَالِحٍ مِنْ سَمَرْقَنْدَ ثُمَّ يَخْرُجُ اَلسُّفْيَانِيُّ اَلْمَلْعُونُ مِنَ اَلْوَادِي اَلْيَابِسِ وَ هُوَ مِنْ وُلْدِ عُتْبَةَ بْنِ أَبِي سُفْيَانَ فَإِذَا ظَهَرَ اَلسُّفْيَانِيُّ اِخْتَفَى اَلْمَهْدِيُّ ثُمَّ يَخْرُجُ بَعْدَ ذَلِكَ .
حذلم بن بشير نقل می کند: به محضر مبارك على بن حسين عليهما السّلام عرض كردم: ظهور حضرت مهدى (ع) و علامتهاى آن را براى من توصيف بفرماييد.امام زين العابدين عليه السّلام فرمودند: پيش از قيام ايشان، مردى به نام عوف سلمى در سرزمين جزيره قيام مىكند. وطن او تكريت خواهد بود و در مسجد دمشق كشته مىشود. بعد از او شعيب بن صالح از منطقه سمرقند قيام مىكند و بعد سفيانى ملعون در بيابانى خشک قيام مىكند. او از اولاد عتبة بن ابى سفيان است. آنگاه كه سفيانى قيام كند، مهدى (ع) مخفى شده و پس از آن قيام مىفرمايد.
إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ اِسْتَقْبَلَ مِنْ جَهْلِ اَلنَّاسِ أَشَدَّ مِمَّا اِسْتَقْبَلَهُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مِنْ جُهَّالِ اَلْجَاهِلِيَّةِ قُلْتُ وَ كَيْفَ ذَاكَ قَالَ إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَتَى اَلنَّاسَ وَ هُمْ يَعْبُدُونَ اَلْحِجَارَةَ وَ اَلصُّخُورَ وَ اَلْعِيدَانَ وَ اَلْخُشُبَ اَلْمَنْحُوتَةَ وَ إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ أَتَى اَلنَّاسَ وَ كُلُّهُمْ يَتَأَوَّلُ عَلَيْهِ كِتَابَ اَللَّهِ يَحْتَجُّ عَلَيْهِ بِهِ ثُمَّ قَالَ أَمَا وَ اَللَّهِ لَيَدْخُلَنَّ عَلَيْهِمْ عَدْلُهُ جَوْفَ بُيُوتِهِمْ كَمَا يَدْخُلُ اَلْحَرُّ وَ اَلْقُرُّ .
قائم ما چون قيام كند از سوی مردم با جهلی شديدتر از آنچه رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله با آن از سوى نادانان جاهليّت روبرو شد مواجه خواهد شد. فضيل بن يسار سوال نمود: اين چگونه ممكن است؟ امام (ع) فرمودند: همانا رسول خدا (ص) در حالى به سوى مردم آمد كه آنان سنگ و كلوخ و چوب هایی که خود تراشيده بودند و مجسّمههاى چوبی را مى پرستيدند; و قائم ما چون قيام كند در حالى به سوى مردم مىآيد كه همگی كتاب خدا را عليه او تأويل مىكنند و بر علیه او بدان احتجاج مى نمايند، سپس ایشان فرمودند: بدانيد به خدا سوگند كه موج عدالتگری او آن گونه كه گرما و سرما نفوذ مى كند تا درون خانههاى مردمان راه خواهد يافت.
احتجاج کردن یعنی حجت آوردن و استدلال کردن. یعنی بر علیه حضرت مهدی (عج) از
قرآن دلیل می آورند. در کتاب "کفاية الأثر في النص على الأئمة الإثنی عشر" صفحه ۶۵ از زبان رسول خدا (ص)
در مورد حضرت مهدی (عج) اینچنین آمده:
نه نفر از نسل حسین
(علیهالسلام) امامان نیکوکار هستند و نهمین نفر آنان قائم (عج) است که زمین را از عدل و داد پر خواهد
کرد، درحالی که از ظلم و جور پر شده باشد و بر تأویل (تفسیر قرآن) جنگ میکند همانطور که من بر تنزیل
(نازل شدن قرآن از طرف خداوند) آن
جنگ کردم.
أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ : إِذَا اِخْتَلَفَ رُمْحَانِ بِالشَّامِ فَهُوَ آيَةٌ مِنْ آيَاتِ اَللَّهِ تَعَالَى قِيلَ ثُمَّ مَهْ قَالَ ثُمَّ رَجْفَةٌ تَكُونُ بِالشَّامِ يَهْلِكُ فِيهَا مِائَةُ أَلْفٍ يَجْعَلُهَا اَللَّهُ رَحْمَةً لِلْمُؤْمِنِينَ وَ عَذَاباً عَلَى اَلْكَافِرِينَ فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ فَانْظُرُوا إِلَى أَصْحَابِ اَلْبَرَاذِينِ اَلشُّهْبِ وَ اَلرَّايَاتِ اَلصُّفْرِ تُقْبِلُ مِنَ اَلْمَغْرِبِ حَتَّى تَحُلَّ بِالشَّامِ فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ فَانْتَظِرُوا خَسْفاً بِقَرْيَةٍ مِنْ قُرَى اَلشَّامِ يُقَالُ لَهَا حَرَسْتَا فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ فَانْتَظِرُوا اِبْنَ آكِلَةِ اَلْأَكْبَادِ بِوَادِي اَلْيَابِسِ .
امام باقر (ع) نقل مىكنند كه على بن ابى طالب (ع) فرمودند: وقتى كه در شام دو نفر كه مدعى حكومت هستند باهم درافتادند، اين مخالفت آيهاى از نشانههاى خداوند است. به محضر امام(ع) عرض شد: بعد چه مىشود؟ فرمودند:بعد از آن، در شام زلزله ای رخ می دهد كه يک صدهزار نفر در آن به هلاكت مىرسند و خداوند عالميان اين ماجرا را براى مؤمنان رحمت و براى كفار عذاب قرار مىدهد. زمانى كه اين اتفاق مىافتد، نگاه كنيد به اصحاب براذين(اسب های تند رو) و سواران نيرومند و سريع و بيرقهاى زرد كه از سمت مغرب مىآيند و وارد شام مىشوند; سپس در اين حال منتظر فرو رفتن يكى از دهات شام در زمين باشيد كه نامش "حرستا" است. وقتى كار به اينجا كشيد، منتظر خروج پسر زن جگرخوار(سفیانی) از منطقه ای خشک باشيد.
أَيَّامُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ثَلاَثَةٌ يَوْمَ يَقُومُ اَلْقَائِمُ وَ يَوْمَ اَلْكَرَّةِ وَ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ .
روزهاى خدا سه روز است: روزى كه قائم ((ع)) قيام مىكند و روز رجعت و روز قيامت.
امر رجعت (زنده شدن برخی از مردگان در دوران ظهور حضرت مهدی (عج)) از نظر
ائمه (ع) قطعی است و اعتقاد به آن واجب است. در همین مورد امام صادق (ع) می فرمایند:
از ما نيست هر
كس به رجعت ايمان نياورد (من لا يحضره الفقيه ، جلد۳ ، صفحه۴۵۸).
تعبیر ایام الله به معنای روز های خدا یا روز های خاص خدا از تعابیر بسیار لطیف و زیبای قرآنی است که در آیه 5 سوره ابراهیم به آن اشاره شده.
اَلْقَائِمُ يَهْدِمُ اَلْمَسْجِدَ اَلْحَرَامَ حَتَّى يَرُدَّهُ إِلَى أَسَاسِهِ وَ مَسْجِدَ اَلرَّسُولِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ إِلَى أَسَاسِهِ وَ يَرُدُّ اَلْبَيْتَ إِلَى مَوْضِعِهِ وَ أَقَامَهُ عَلَى أَسَاسِهِ وَ قَطَعَ أَيْدِيَ بَنِي شَيْبَةَ اَلسُّرَّاقِ وَ عَلَّقَهَا عَلَى اَلْكَعْبَةِ .
قائم (ع) مسجد الحرام و مسجد رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله را تا بناى اوليه آنها تخريب مىكند، بيت اللّه را به مكان اصلى خود برگردانده و آن را در بالاى بناى اصلى خود برپا مىكند و دستهاى طايفه بنى شيبه را كه دزد و سارق هستند مىبرد و از ديوار كعبه آويزان مىكند.
...وَ جَعَلَ مِنْ صُلْبِ اَلْحُسَيْنِ أَئِمَّةً يَقُومُونَ بِأَمْرِي وَ يَحْفَظُونَ وَصِيَّتِي اَلتَّاسِعُ مِنْهُمْ قَائِمُ أَهْلِ بَيْتِي وَ مَهْدِيُّ أُمَّتِي أَشْبَهُ اَلنَّاسِ بِي فِي شَمَائِلِهِ وَ أَقْوَالِهِ وَ أَفْعَالِهِ - يَظْهَرُ بَعْدَ غَيْبَةٍ طَوِيلَةٍ وَ حَيْرَةٍ مُضِلَّةٍ فَيُعْلِنُ أَمْرَ اَللَّهِ وَ يُظْهِرُ دِينَ اَللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ يُؤَيَّدُ بِنَصْرِ اَللَّهِ وَ يَنْصُرُ بِمَلاَئِكَةِ اَللَّهِ فَيَمْلَأُ اَلْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً.
خداى تبارک و تعالى از فرزندان حسين امامانى را قرار داده است كه به امر من قيام كنند و وصيت مرا حفظ نمایند. نهمين آنان قائم اهل بيت من و مهدى امت من است. او به من از همه مردم در ظاهر و گفتار و كردار شبيه تر است. او بعد از غيبتى طولانى و حيرتى گمراهكننده آشكار خواهد شد تا امر خدا را اعلان كند و دين خداى عزوجل را ظاهر نمايد. به يارى خدا تأييد شود و با ملائكه خدا يارى گردد و زمين را پر از عدل و داد كند در حالی که پر از ظلم و جور شده باشد.
سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ هَلْ وُلِدَ اَلْقَائِمُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ لاَ وَ لَوْ أَدْرَكْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَيَّامَ حَيَاتِي .
از امام صادق (ع) پرسيده شد: آيا قائم (ع) متولد شده است؟ فرمودند: خیر و اگر من او را در مى يافتم حتما همه ی عمرم او را خدمت مىنمودم.
عَنْ عَبْدِ اَلْعَظِيمِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْحَسَنِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِنِّي لَأَرْجُو أَنْ تَكُونَ اَلْقَائِمَ مِنْ أَهْلِ بَيْتِ مُحَمَّدٍ اَلَّذِي يَمْلَأُ اَلْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً فَقَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَا أَبَا اَلْقَاسِمِ مَا مِنَّا إِلاَّ وَ هُوَ قَائِمٌ بِأَمْرِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هَادٍ إِلَى دِينِ اَللَّهِ وَ لَكِنَّ اَلْقَائِمَ اَلَّذِي يُطَهِّرُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ اَلْأَرْضَ مِنْ أَهْلِ اَلْكُفْرِ وَ اَلْجُحُودِ وَ يَمْلَؤُهَا عَدْلاً وَ قِسْطاً هُوَ اَلَّذِي تَخْفَى عَلَى اَلنَّاسِ وِلاَدَتُهُ وَ يَغِيبُ عَنْهُمْ شَخْصُهُ وَ يَحْرُمُ عَلَيْهِمْ تَسْمِيَتُهُ وَ هُوَ سَمِيُّ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ كَنِيُّهُ وَ هُوَ اَلَّذِي تُطْوَى لَهُ اَلْأَرْضُ وَ يَذِلُّ لَهُ كُلُّ صَعْبٍ (وَ) يَجْتَمِعُ إِلَيْهِ مِنْ أَصْحَابِهِ عِدَّةُ أَهْلِ بَدْرٍ ثَلاَثُمِائَةٍ وَ ثَلاَثَةَ عَشَرَ رَجُلاً مِنْ أَقَاصِي اَلْأَرْضِ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: أَيْنَ مٰا تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اَللّٰهُ جَمِيعاً إِنَّ اَللّٰهَ عَلىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ فَإِذَا اِجْتَمَعَتْ لَهُ هَذِهِ اَلْعِدَّةُ مِنْ أَهْلِ اَلْإِخْلاَصِ أَظْهَرَ اَللَّهُ أَمْرَهُ فَإِذَا كَمَلَ لَهُ اَلْعَقْدُ وَ هُوَ عَشَرَةُ آلاَفِ رَجُلٍ خَرَجَ بِإِذْنِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَلاَ يَزَالُ يَقْتُلُ أَعْدَاءَ اَللَّهِ حَتَّى يَرْضَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ. قَالَ عَبْدُ اَلْعَظِيمِ فَقُلْتُ لَهُ يَا سَيِّدِي وَ كَيْفَ يَعْلَمُ أَنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ رَضِيَ قَالَ يُلْقِي فِي قَلْبِهِ اَلرَّحْمَةَ فَإِذَا دَخَلَ اَلْمَدِينَةَ أَخْرَجَ اَللاَّتَ وَ اَلْعُزَّى فَأَحْرَقَهُمَا .
عبد العظيم حسنى (ره) نقل می کند به محمد بن على بن موسى عليه السلام گفتم من اميدوارم شما همان قائم خاندان محمد (ص) باشيد كه زمين را پر از عدل و داد كند چنانچه پر از جور و ستم شده است. ایشان فرمودند: اى ابو القاسم(کنیه جناب عبد العظيم حسنى)، امامى از ما نيست مگر آنكه قائم به امر خداى عزوجل و هدایت کننده به دين خدا است; ولى قائم (به معنای خاص حضرت مهدی (عج)) کسی است كه خداى عزوجل به وسيله ی او زمين را از اهل كفر و جحود (یعنی کسی که انکار می کند در حالی که می داند حق با طرف مقابل است) پاک مي كند و آن را پر از عدل و داد مي گرداند. او همان كسى است كه ولادتش از مردم و شخصش از ديدهها پنهان و بردن نامش حرام است و او هم نام و هم كينه رسول خداست و او به وسیله طی الارض در زمین جا به جا شود و هر سختی برای او آسان گردد و يارانش كه به تعداد اهل بدر یعنی سیصد و سیزده نفر هستند از نقاط مختلف زمين گرد او جمع شوند و اين تفسير گفته ی خداوند عزوجل است که: هر كجا باشيد خدا شما را گرد مىآورد. به درستى كه خدا بر هر چيزی توانا است.(سورۀ بقره آيه 148) هنگامی که به این تعداد (313 نفر) از مردم زمين که اهل اخلاص هستند گرد او جمع شوند خدا امر او را آشكار كند و هنگامی که تعداد آن ها يک عقد كامل شد كه ده هزار مرد است به اذن خداوند قیام را آغاز كند و پى در پى دشمنان خدا بكشد تا خداوند راضی گردد.(وعده خدا برای پاک کردن زمین از دشمنانش محقق شود) عبد العظيم نقل می کند عرض كردم ای سرور من چگونه او می فهمد كه خداى عزوجل راضى شده است؟ امام (ع) فرمودند: (خداوند پس از تحقق وعده اش) دل او را مهربان كند و چون به شهر مدينه وارد شود لات و عزى (نام دو بت در کعبه در زمان بت پرستان است) بيرون آورد و آتش زند.
حضرت عبدالعظیم حسنی (ره) از نوادگان امام حسن مجتبی (ع) است که در ایران به شاه عبد العظیم شناخته می شوند. ایشان جایگاه علمی و عرفانی بسیار والایی دارند. هم اکنون آرامگاهشان در شهر ری تهران واقع شده است. ایشان از اصحاب برجسته امام هادی (ع) بودند و به دستور ایشان به شهر ری هجرت نمودند.
الباقر (علیه السلام)- وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسَی الْکِتابَ فَاخْتُلِفَ فِیهِ قَالَ اخْتَلَفُوا کَمَا اخْتَلَفَتْ هَذِهِ الْأُمَّهًُْ فِی الْکِتَابِ وَ سَیَخْتَلِفُونَ فِی الْکِتَابِ الَّذِی مَعَ الْقَائِمِ (عجل الله تعالی فرجه الشریف) الَّذِی یَأْتِیهِمْ بِهِ حَتَّی یُنْکِرُهُ نَاسٌ کَثِیرٌ فَیُقَدِّمُهُمْ فَیَضْرِبُ أَعْنَاقَهُم.
امام باقر (ع) پس از تلاوت ابتدای آیه ۱۱۰ سوره هود فرموند: همان طوری که این امّت (بنیاسرائیل) دربارهی کتاب خدا (تورات) اختلاف کردند در آینده نیز دربارهی کتابی که با حضرت قائم (عج) است و براى آنها خواهد آورد اختلاف خواهند كرد تا آن جا كه جمع زيادى آن را انكار مىكنند؛ امام زمان (عج) با آنها رودررو خواهد شد و گردن آنها را خواهد زد.
پس از ظهور حضرت مهدی (عج) حق به طور کامل آشکار می شود و همه آن را تمام و کمال درمی یابند و حجت بر همگان تمام می گردد. در این حال اگر کسی به مخالفت بپردازد مخالفت او قطعا از روی کینه، لجاجت و دشمنی است. امام مهدی (عج) در جنگ با افراد این چنینی آنها را خواهد کشت. این کار حضرت دقیقا منطبق بر قرآن است در آیات 112 تا 115 سوره مائده داستانی از حواریون حضرت مسیح (ع) این چنین نفل شده است: یاران خاص مسیح(ع)(حواریون) گفتند: اى عیسى بن مریم آیا پروردگار تو مى تواند غذائى از آسمان براى ما بفرستد؟ (عیسی (ع)) گفت: اگر ايمان داريد از خدا پروا کنید. (حواریون) گفتند: مىخواهيم از آن بخوريم، و دل هاى ما آرامش يابد، و بدانيم كه به ما راست گفتهاى، و بر آن از گواهان باشيم. عيسى پسر مريم گفت: بار الها، ای پروردگار ما، از آسمان، سفره ای بر ما فرو فرست تا عيدى براى اول و آخر ما باشد و نشانهاى از جانب تو. و ما را روزى ده كه تو بهترين روزى دهندگانى. خداوند (دعای حضرت عیسی (ع) را مستجاب کرد و) فرمود: من آن را بر شما نازل میکنم؛ ولی هر کس از شما بعد از آن کافر گردد (و راه انکار بپیماید)، او را مجازاتی میکنم که احدی از جهانیان را چنان مجازاتی نکرده باشم. همان طور که مشاهده می کنیم پس از نزول سفره الهی توسط خداوند دیگر حجت بر حواریون تمام شد و اگر ایشان راه دشمنی پیش گیرند مستحق بدترین مجازات اند.
مَا زَالَتِ اَلْأَرْضُ إِلاَّ وَ لِلَّهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ فِيهَا حُجَّةٌ يَعْرِفُ اَلْحَلاَلَ وَ اَلْحَرَامَ وَ يَدْعُو إِلَى سَبِيلِ اَللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ وَ لاَ يَنْقَطِعُ اَلْحُجَّةُ مِنَ اَلْأَرْضِ إِلاَّ أَرْبَعِينَ يَوْماً قَبْلَ يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ فَإِذَا رُفِعَتِ اَلْحُجَّةُ أُغْلِقَ بَابُ اَلتَّوْبَةِ وَ لَنْ يَنْفَعَ نَفْساً إِيمٰانُهٰا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُرْفَعَ اَلْحُجَّةُ أُولَئِكَ شِرَارُ مَنْ خَلَقَ اَللَّهُ وَ هُمُ اَلَّذِينَ تَقُومُ عَلَيْهِمُ اَلْقِيَامَةُ .
زمين از بین نمی رود چرا که خداى تعالى در آن حجّتی قرار داده كه حلال و حرام را می شناسد و مردم را به راه خداوند فرا می خواند و زمین بدون حجّت نمی ماند مگر چهل روز پيش از وقوع قيامت; و چون حجّت خدا برداشته شود، ابواب توبه نيز مسدود مىشود(دیگر توبه کسی مورد قبول واقع نمی گردد) و ايمان شخصى كه پيش از رفتن حجّت ايمان نياورده باشد سودى به حالش ندارد، آن ها بدترين خلق خدا هستند و قيامت عليه آنها واقع خواهد شد.
هُوَ اَلْمُفَرِّجُ لِلْكَرْبِ عَنْ شِيعَتِهِ بَعْدَ ضَنْكٍ شَدِيدٍ وَ بَلاَءٍ طَوِيلٍ وَ جَوْرٍ وَ خَوْفٍ فَطُوبَى لِمَنْ أَدْرَكَ ذَلِكَ اَلزَّمَانَ
او (حضرت مهدی (عج)) همان كسى است كه پس از سپری شدن دورانی بسیار سخت و بلایى طولانى و ستم ها و ترس ها، از شيعیان خويش اندوه و گرفتاری را برطرف می کند; پس خوشا به حال كسى كه آن زمان را دريابد.
عَمَّارٍ اَلسَّابَاطِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ اَلْعِبَادَةُ مَعَ اَلْإِمَامِ مِنْكُمُ اَلْمُسْتَتِرِ فِي دَوْلَةِ اَلْبَاطِلِ أَفْضَلُ أَمِ اَلْعِبَادَةُ فِي ظُهُورِ اَلْحَقِّ وَ دَوْلَتِهِ مَعَ اَلْإِمَامِ اَلظَّاهِرِ مِنْكُمْ فَقَالَ يَا عَمَّارُ اَلصَّدَقَةُ وَ اَللَّهِ فِي اَلسِّرِّ فِي دَوْلَةِ اَلْبَاطِلِ أَفْضَلُ مِنَ اَلصَّدَقَةِ فِي اَلْعَلاَنِيَةِ وَ كَذَلِكَ عِبَادَتُكُمْ فِي اَلسِّرِّ مَعَ إِمَامِكُمُ اَلْمُسْتَتِرِ فِي دَوْلَةِ اَلْبَاطِلِ أَفْضَلُ لِخَوْفِكُمْ مِنْ عَدُوِّكُمْ فِي دَوْلَةِ اَلْبَاطِلِ وَ حَالِ اَلْهُدْنَةِ مِمَّنْ يَعْبُدُ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِي ظُهُورِ اَلْحَقِّ مَعَ اَلْإِمَامِ اَلظَّاهِرِ فِي دَوْلَةِ اَلْحَقِّ وَ لَيْسَ اَلْعِبَادَةُ مَعَ اَلْخَوْفِ وَ فِي دَوْلَةِ اَلْبَاطِلِ مِثْلَ اَلْعِبَادَةِ مَعَ اَلْأَمْنِ فِي دَوْلَةِ اَلْحَقِّ اِعْلَمُوا أَنَّ مَنْ صَلَّى مِنْكُمْ صَلاَةً فَرِيضَةً وُحْدَاناً مُسْتَتِراً بِهَا مِنْ عَدُوِّهِ فِي وَقْتِهَا فَأَتَمَّهَا كَتَبَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ بِهَا خَمْساً وَ عِشْرِينَ صَلاَةً فَرِيضَةً وَحْدَانِيَّةً وَ مَنْ صَلَّى مِنْكُمْ صَلاَةً نَافِلَةً فِي وَقْتِهَا فَأَتَمَّهَا كَتَبَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ بِهَا عَشْرَ صَلَوَاتٍ نَوَافِلَ وَ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ حَسَنَةً كَتَبَ اَللَّهُ لَهُ بِهَا عِشْرِينَ حَسَنَةً وَ يُضَاعِفُ اَللَّهُ حَسَنَاتِ اَلْمُؤْمِنِ مِنْكُمْ إِذَا أَحْسَنَ أَعْمَالَهُ وَ دَانَ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِالتَّقِيَّةِ عَلَى دِينِهِ وَ عَلَى إِمَامِهِ وَ عَلَى نَفْسِهِ وَ أَمْسَكَ مِنْ لِسَانِهِ أَضْعَافاً مُضَاعَفَةً كَثِيرَةً إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ كَرِيمٌ قَالَ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَدْ رَغَّبْتَنِي فِي اَلْعَمَلِ وَ حَثَثْتَنِي عَلَيْهِ وَ لَكِنِّي أُحِبُّ أَنْ أَعْلَمَ كَيْفَ صِرْنَا اَلْيَوْمَ أَفْضَلَ أَعْمَالاً مِنْ أَصْحَابِ اَلْإِمَامِ مِنْكُمْ اَلظَّاهِرِ فِي دَوْلَةِ اَلْحَقِّ وَ نَحْنُ وَ هُمْ عَلَى دِينٍ وَاحِدٍ وَ هُوَ دِينُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ إِنَّكُمْ سَبَقْتُمُوهُمْ إِلَى اَلدُّخُولِ فِي دِينِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِلَى اَلصَّلاَةِ وَ اَلصَّوْمِ وَ اَلْحَجِّ وَ إِلَى كُلِّ فِقْهٍ وَ خَيْرٍ وَ إِلَى عِبَادَةِ اَللَّهِ سِرّاً مَعَ عَدُوِّكُمْ مَعَ اَلْإِمَامِ اَلْمُسْتَتِرِ مُطِيعُونَ لَهُ صَابِرُونَ مَعَهُ مُنْتَظِرُونَ لِدَوْلَةِ اَلْحَقِّ خَائِفُونَ عَلَى إِمَامِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ مِنَ اَلْمُلُوكِ تَنْظُرُونَ إِلَى حَقِّ إِمَامِكُمْ وَ حَقِّكُمْ فِي أَيْدِي اَلظَّلَمَةِ قَدْ مَنَعُوكُمْ ذَلِكَ وَ اِضْطَرُّوكُمْ إِلَى حَرْثِ اَلدُّنْيَا وَ طَلَبِ اَلْمَعَاشِ مَعَ اَلصَّبْرِ عَلَى دِينِكُمْ وَ عِبَادَتِكُمْ وَ طَاعَةِ إِمَامِكُمْ وَ اَلْخَوْفِ مِنْ عَدُوِّكُمْ فَبِذَلِكَ ضَاعَفَ اَللَّهُ أَعْمَالَكُمْ فَهَنِيئاً لَكُمْ هَنِيئاً قَالَ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَمَا نَتَمَنَّى إِذًا أَنْ نَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ اَلْإِمَامِ اَلْقَائِمِ فِي ظُهُورِ اَلْحَقِّ وَ نَحْنُ اَلْيَوْمَ فِي إِمَامَتِكَ وَ طَاعَتِكَ أَفْضَلُ أَعْمَالاً مِنْ أَعْمَالِ أَصْحَابِ دَوْلَةِ اَلْحَقِّ فَقَالَ سُبْحَانَ اَللَّهِ أَ مَا تُحِبُّونَ أَنْ يُظْهِرَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ اَلْحَقَّ وَ اَلْعَدْلَ فِي اَلْبِلاَدِ وَ يُحْسِنَ حَالَ عَامَّةِ اَلْعِبَادِ وَ يَجْمَعَ اَللَّهُ اَلْكَلِمَةَ وَ يُؤَلِّفَ بَيْنَ قُلُوبٍ مُخْتَلِفَةٍ وَ لاَ يُعْصَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي أَرْضِهِ وَ يُقَامَ حُدُودُ اَللَّهِ فِي خَلْقِهِ وَ يَرُدَّ اَللَّهُ اَلْحَقَّ إِلَى أَهْلِهِ فَيَظْهَرُوهُ حَتَّى لاَ يُسْتَخْفَى بِشَيْءٍ مِنَ اَلْحَقِّ مَخَافَةَ أَحَدٍ مِنَ اَلْخَلْقِ أَمَا وَ اَللَّهِ يَا عَمَّارُ لاَ يَمُوتُ مِنْكُمْ مَيِّتٌ عَلَى اَلْحَالِ اَلَّتِي أَنْتُمْ عَلَيْهَا إِلاَّ كَانَ أَفْضَلَ عِنْدَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ كَثِيرٍ مِمَّنْ شَهِدَ بَدْراً وَ أُحُداً فَأَبْشِرُوا .
عمار ساباطى نقل می کند به امام ششم (ع) عرض كردم: عبادت در زمان امامى از شماها كه غائب باشد و دولت به دست حكومت ناحق باشد بهتر است يا عبادت در حال ظهور حق و در دولت امامی از شماها که ظاهر است؟ ایشان فرمودند: اى عمار به خدا قسم صدقه دادن در پنهانى بهتر از صدقه ی آشكار و به همین شکل عبادت شما در پنهانى در زمان امام غائب و دولت ناحق بهتر است چرا که در زمان حكومت ناحق ترس داريد از دشمن خود و در حالت آمادگی قبل از جهاد در راه حق به سر می برید و بدانيد كه هر كدام از شماها يک نماز واجب فرادی بخواند و آن را در اول وقت بخواند و از ترس دشمن پنهانى بخواند و درست و با شرایط بخواند خداى عزوجل براى او ثواب بيست و پنج نماز واجب بنويسد كه فرادى خوانده باشد و هر كدام از شما نماز نافلهاى در اول وقت و درست بخواند خداوند ده نماز نافله براى او بنويسد و هر كس كار نيكى كند خدا براى او بيست حسنه بنويسد و خدا حسنات مؤمنان را كه اعمال نيكو انجام می دهند و براى حفظ دين و جان و امام خود تقيه می كنند و زبانشان را نگه می دارد چند برابر خواهد کرد; زيرا خداى عزوجل كريم است. عمار می گوید من عرض کردم: فداى شما شوم; مرا بر كار خير راغب كردى و بر انجام آن واداشتى ولى ميخواهم بدانم چطور اعمال كنونى ما نسبت به اعمال اصحاب امام آشكار در دولت حق بهتر است با اينكه ما و آنها همعقيده هستيم و دين خداى عزوجل را داريم، امام صادق (ع) در پاسخ فرمودند: چون شما بر آنها در پذيرفت عقيده حق و نماز و روزه و حج هر مسأله و خيرى پيشى گرفتيد و خدا را پنهانى از دشمن خود عبادت كرديد در حالی که همراه امام پنهانی كه فرمان او را ميبريد و با او صبر ميكنيد و در انتظار دولت حق ميگذرانيد هستید و بر امام خود و جانتان از پادشاهان ستمكار ترس دارید، حق شما به دست ظالمان غصب شده است و به شما نخواهند داد و شما را به تنگى معيشت و دويدن به دنبال روزى بيچاره كرده اند و شما بر عقيده و عبادت و طاعت امام خود و خوف از دشمن صبر می کنید. به همین دلیل خدا اعمال شما را چند برابر كرده که بر شما گوارا باد. راوی می گويد: عرض كردم ای به قربان شما پس ديگر ما آرزومند نيستيم كه در شمار ياران امام قائم باشيم و دولت حق را درک كنيم در صورتى كه امروزه در دوران امامت شما و اطاعت شما اعمال ما بهتر است از اعمال ياران دولت حق! امام (ع) فرمودند: سبحان اللّٰه شما دوست نداريد كه حق ظاهر شود و عدالت در كشورهای اسلامى استوار گردد و حال همه بندگان خدا خوب شود و كلام همه يكى گردد و ميان دل هاى پريشان الفت ایجاد شود و خدا در سراسر زمين معصيت نشود و حدود الهى بر خلقش اقامه شود و حق به صاحبش برگردد آن گونه که هيچ حقى از ترس خلقى زير پرده نماند. آگاه باشید به خدا كسى از شما بر اين حاليكه داريد نميرد جز آنكه جایگاهش پيش خداى عزوجل از کسانی که در بدر و احد حاضر بودند بهتر باشد و این مژده ای است برای شما.
بدر و احد دو مورد از جنگ های مسلمانان با دشمنان در زمان پیامبر (ص) بودند که شرایط بسیار ویژه ای داشتند و مسلمانانی که در این جنگ ها حضور داشتند و پیامبر (ص) را یاری نمودند و وی را ترک نکردند در اسلام جایگاه ویژه و والایی دارند.
أَنَّهُ كَانَ لَيْلَةَ اَلنِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ وَ أَنَّ أُمَّهُ نَرْجِسُ وَ سَاقَتِ اَلْحَدِيثَ إِلَى قَوْلِهَا فَإِذَا أَنَا بِحِسِّ سَيِّدِي وَ بِصَوْتِ أَبِي مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ هُوَ يَقُولُ يَا عَمَّتِي هَاتِي اِبْنِي إِلَيَّ فَكَشَفْتُ عَنْ سَيِّدِي فَإِذَا هُوَ سَاجِدٌ مُتَلَقِّياً اَلْأَرْضَ بِمَسَاجِدِهِ وَ عَلَى ذِرَاعِهِ اَلْأَيْمَنِ مَكْتُوبٌ جٰاءَ اَلْحَقُّ وَ زَهَقَ اَلْبٰاطِلُ إِنَّ اَلْبٰاطِلَ كٰانَ زَهُوقاً فَضَمَمْتُهُ إِلَيَّ فَوَجَدْتُهُ مَفْرُوغاً مِنْهُ فَلَفَّفْتُهُ فِي ثَوْبٍ وَ حَمَلْتُهُ إِلَى أَبِي مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ ذَكَرُوا اَلْحَدِيثَ إِلَى قَوْلِهِ أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اَللَّهِ وَ أَنَّ عَلِيّاً أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ حَقّاً ثُمَّ لَمْ يَزَلْ يَعُدُّ اَلسَّادَةَ اَلْأَوْصِيَاءَ إِلَى أَنْ بَلَغَ إِلَى نَفْسِهِ وَ دَعَا لِأَوْلِيَائِهِ بِالْفَرَجِ عَلَى يَدَيْهِ ثُمَّ أَحْجَمَ وَ قَالَتْ ثُمَّ رُفِعَ بَيْنِي وَ بَيْنَ أَبِي مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ كَالْحِجَابِ فَلَمْ أَرَ سَيِّدِي فَقُلْتُ لِأَبِي مُحَمَّدٍ يَا سَيِّدِي أَيْنَ مَوْلاَيَ فَقَالَ أَخَذَهُ مَنْ هُوَ أَحَقُّ مِنْكَ وَ مِنَّا ثُمَّ ذَكَرُوا اَلْحَدِيثَ بِتَمَامِهِ وَ زَادُوا فِيهِ فَلَمَّا كَانَ بَعْدَ أَرْبَعِينَ يَوْماً دَخَلْتُ عَلَى أَبِي مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَإِذَا مَوْلاَنَا اَلصَّاحِبُ يَمْشِي فِي اَلدَّارِ فَلَمْ أَرَ وَجْهاً أَحْسَنَ مِنْ وَجْهِهِ وَ لاَ لُغَةً أَفْصَحَ مِنْ لُغَتِهِ فَقَالَ أَبُو مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ هَذَا اَلْمَوْلُودُ اَلْكَرِيمُ عَلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقُلْتُ سَيِّدِي أَرَى مِنْ أَمْرِهِ مَا أَرَى وَ لَهُ أَرْبَعُونَ يَوْماً فَتَبَسَّمَ وَ قَالَ يَا عَمَّتِي، أَمَا عَلِمْتَ أَنَّا مَعَاشِرَ اَلْأَئِمَّةِ نَنْشَأُ فِي اَلْيَوْمِ مَا يَنْشَأُ غَيْرُنَا فِي اَلسَّنَةِ، فَقُمْتُ فَقَبَّلْتُ رَأْسَهُ وَ اِنْصَرَفْتُ ثُمَّ عُدْتُ وَ تَفَقَّدْتُهُ فَلَمْ أَرَهُ فَقُلْتُ لِأَبِي مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ مَا فَعَلَ مَوْلاَنَا فَقَالَ يَا عَمَّةِ اِسْتَوْدَعْنَاهُ اَلَّذِي اِسْتَوْدَعَتْ أُمُّ مُوسَى .
جماعتى از بزرگان نقل كردهاند كه حكيمه خاتون گفته است: ولادت حضرت (صاحب الزمان(عج)) در نيمه شعبان بوده و نام مادرش نرجس است. حكيمه(ره) نقل می کند: من حركت سيّد و مولاى خودم را ديدم و امام حسن هم فرمودند:عمه جان!پسرم را بياور.من پرده را برداشتم يكدفعه ديدم كه مولاى من بر روى مواضع سجده خود(دو انگشت شصت پا-دو زانو-دو كف دست و پيشانى)به سجده افتاده و بر مچ دست راستش نوشته شده:«حقّ فرار رسيد و باطل مضمحل و نابود شد و(اصولا)باطل نابود شدنى است». او را به سينهام چسباندم،ديدم پاك و پاكيزه است.پس از آن،حضرت را در پارچهاى گذاشته و به محضر امام حسن عسكرى (ع) بردم-حديث را ذكر مىكند تا آنجا كه حضرت فرمودند:«اشهد ان لا اله الاّ اللّه و اشهد انّ محمّدا رسول اللّه و انّ عليا امير المؤمنين حقا».سپس تمامى ائمه عليهم السّلام را يكى پس از ديگرى نام برده تا به وجود مبارك خودشان رسيدند و در حقّ محبينشان دعا فرمودند كه با دست مبارك حضرت گشايش برايشان ايجاد شود و بعد سكوت فرمودند.حكيمه مىگويد:سپس گويى بين من و امام حسن (ع) پرده و حجابى افتاد آنچنانكه من ايشان را نمىديدم.پس به ايشان عرض كردم:اى مولاى من،سرورم كجاست؟(چه شده؟)حضرت فرمودند:كسى كه از ما و شما نسبت به او سزاوارتر است ولى را گرفت.سپس روايت را بهطور كامل بيان كردهاند.و به آن افزودهاند كه حكيمه گفت:پس از چهل روز از اين ماجرا به محضر امام حسن عسكرى رسيدم؛ناگاه مولايمان حضرت صاحب را ديدم كه در خانه راه مىرفت.تا آن زمان چهرهاى به زيبايى چهره ايشان و سخنى فصيحتر از كلام ايشان نديده و نشنیده بودم. امام حسن (ع) فرمودند:اين نوزاد در پيشگاه خداوندى صاحب احترامی خاص است. عرض كردم:سرورم!با اينكه ايشان فقط چهل روز دارند امّا او را(از نظر رشد) شگفتآور مىبينم!حضرت لبخندى زده و فرمودند:عمه جان! مگر نمىدانى كه ما ائمه در روز به اندازه يك سال ديگران رشد و نمو مىكنيم؟!پس من برخاسته و سر مبارك حضرت را بوسيده و رفتم،پس از مدتى براى احوال پرسى برگشتم، ولى ايشان را نديدم; پس عرض كردم: سرورم چه شد؟ فرمودند: عمه جان! او را به همان كسى سپردم كه مادر موسى فرزندش را به او سپرد.
حضرت حکیمه خاتون دختر امام جواد (ع) و عمه امام حسن عسکری (ع) از سادات مورد احترام و نزدیک به ائمه (ع) و هستند. ایشان در زمان تولد امام زمان (عج) حاضر بودند و از وجود مبارکش حکایت هایی نقل کرده اند. هم کنون در ضریح امام هادی (ع) و امام حسن عسکری (ع) چهار قبر وجود دارد که یکی از آن ها متعلق به حکیمه خاتون و دیگری متعلق به نرجس خاتون مادر امام زمان (ع) است.
يَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِي فِي آخِرِ اَلزَّمَانِ أَبْيَضُ اَللَّوْنِ مُشْرَبٌ بِالْحُمْرَةِ مُبْدَحُ اَلْبَطْنِ عَرِيضُ اَلْفَخِذَيْنِ عَظِيمٌ مُشَاشُ اَلْمَنْكِبَيْنِ بِظَهْرِهِ شَامَتَانِ شَامَةٌ عَلَى لَوْنِ جِلْدِهِ وَ شَامَةٌ عَلَى شِبْهِ شَامَةِ اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لَهُ اِسْمَانِ اِسْمٌ يَخْفَى وَ اِسْمٌ يَعْلُنُ فَأَمَّا اَلَّذِي يَخْفَى فَأَحْمَدُ وَ أَمَّا اَلَّذِي يَعْلُنُ فَمُحَمَّدٌ إِذَا هَزَّ رَايَتَهُ أَضَاءَ لَهَا مَا بَيْنَ اَلْمَشْرِقِ وَ اَلْمَغْرِبِ وَ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى رُءُوسِ اَلْعِبَادِ فَلاَ يَبْقَى مُؤْمِنٌ إِلاَّ صَارَ قَلْبُهُ أَشَدَّ مِنْ زُبَرِ اَلْحَدِيدِ وَ أَعْطَاهُ اَللَّهُ تَعَالَى قُوَّةَ أَرْبَعِينَ رَجُلاً وَ لاَ يَبْقَى مَيِّتٌ إِلاَّ دَخَلَتْ عَلَيْهِ تِلْكَ اَلْفَرْحَةُ (فِي قَلْبِهِ) وَ هُوَ فِي قَبْرِهِ وَ هُمْ يَتَزَاوَرُونَ فِي قُبُورِهِمْ وَ يَتَبَاشَرُونَ بِقِيَامِ اَلْقَائِمِ صلوات اللّٰه عليه .
مردى از فرزندانم در آخر الزمان ظهور خواهد کرد; رنگش سفيد آميخته به سرخى است، سينهاش فراخ است و ران هایش سطبر است (لاغر و باریک نیست) و شانه هایش قويست، در پشتش دو خال دارد که مانند مهر، يكى به رنگ پوستش و دیگری مانند مهر نبوت پيغمبر (صلّى الله عليه و آله) است. دو نام دارد يكى محرمانه و يكى آشكار; آنكه محرمانه است، احمد است و آنكه آشكار است، محمد است. چون پرچم برافشاند از مشرق تا مغرب را نور فرا گیرد، هنگامی که دستش را بر سر بندگان نهد، دل مؤمنان از بركت دستش چون كوه آهن گردد و خدا توانایى چهل مرد را به او بدهد. هيچ مؤمنى وجود ندارد كه از ظهور او خرسند نگردد حتی اگر در قبر باشد. ارواح مؤمنان در گور ها از هم ديدن كنند و مژده ظهور قائم را بهم بدهند.
إِنَّ اَلْقَائِمَ إِذَا قَامَ بِمَكَّةَ وَ أَرَادَ أَنْ يَتَوَجَّهَ إِلَى اَلْكُوفَةِ نَادَى مُنَادِيهِ أَلاَ لاَ يَحْمِلْ أَحَدٌ مِنْكُمْ طَعَاماً وَ لاَ شَرَاباً وَ يَحْمِلُ حَجَرَ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ وَ هُوَ وِقْرُ بَعِيرٍ فَلاَ يَنْزِلُ مَنْزِلاً إِلاَّ اِنْبَعَثَ عَيْنٌ مِنْهُ فَمَنْ كَانَ جَائِعاً شَبِعَ وَ مَنْ كَانَ ظَامِئاً رَوِيَ فَهُوَ زَادُهُمْ حَتَّى يَنْزِلُوا اَلنَّجَفَ مِنْ ظَهْرِ اَلْكُوفَةِ .
هنگامی که حضرت قائم در مكه قيام كند و قصد حرکت به سمت كوفه نماید منادي از طرف حضرت ندا خواهد داد كه: كسى خوردنى و آشاميدنى همراه خود بر ندارد; سنگ حضرت موسى كه وزنش به اندازه ی يک بار شتر است با آن حضرت می باشد، در هر محلی كه توقف کنند، چشمه ی آبى از آن سنگ خواهد جوشید كه گرسنه را سير و تشنه را سيراب كند و همان سنگ توشه آنهاست تا هنگامى كه در نجف به پشت كوفه برسند.
داستان سنگ حضرت موسی (ع) در قرآن و در کتاب مقدس یهودیان ذکر شده است. در قرآن آمده است که قوم بنی اسرائیل در مسیر حرکت به سمت بیت المقدس به بیابانی رسیدند و در آن جا گرفتار تشنگی شدند; در این هنگام از حضرت موسی (ع) آب خواستند و ایشان به درگاه الهی دعا کردند و خداوند دعای ایشان را مستجاب نمود و به حضرت موسی (ع) وحی کرد عصای خود را به این سنگ بزند; سپس از آن دوازده چشمه جاری شد.
كُلُّ رَايَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِيَامِ اَلْقَائِمِ فَصَاحِبُهَا طَاغُوتٌ يُعْبَدُ مِنْ دُونِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ .
هر پرچمى كه بيش از قيام قائم (ع) برافراشته شود صاحب آن طاغوتى است كه (مانند بت های ساختگی) در برابر خدا پرستيده مىشود.
بر طبق این روایت و روایات مشابه تمامی قیام های پیش از قیام حضرت مهدی (عج)، نخواهند توانست به اهداف قیام ایشان به طور کامل برسند و چه بسا بسیاری از آن ها از همان ابتدا منحرف باشند و یا بعد ها دچار انحراف گردند. باید پیش از ظهور بسیار مراقب بود.
حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ إِذَا وُلِدَ اِبْنِي جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَسَمُّوهُ اَلصَّادِقَ فَإِنَّ لِلْخَامِسِ مِنْ وُلْدِهِ وَلَداً اِسْمُهُ جَعْفَرٌ يَدَّعِي اَلْإِمَامَةَ اِجْتِرَاءً عَلَى اَللَّهِ وَ كَذِباً عَلَيْهِ فَهُوَ عِنْدَ اَللَّهِ جَعْفَرٌ اَلْكَذَّابُ اَلْمُفْتَرِي عَلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اَلْمُدَّعِي لِمَا لَيْسَ لَهُ بِأَهْلٍ اَلْمُخَالِفُ عَلَى أَبِيهِ وَ اَلْحَاسِدُ لِأَخِيهِ ذَلِكَ اَلَّذِي يَرُومُ كَشْفَ سَتْرِ اَللَّهِ عِنْدَ غَيْبَةِ وَلِيِّ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ثُمَّ بَكَى عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ بُكَاءً شَدِيداً ثُمَّ قَالَ كَأَنِّي بِجَعْفَرٍ اَلْكَذَّابِ وَ قَدْ حَمَلَ طَاغِيَةَ زَمَانِهِ عَلَى تَفْتِيشِ أَمْرِ وَلِيِّ اَللَّهِ وَ اَلْمُغَيَّبِ فِي حِفْظِ اَللَّهِ وَ اَلتَّوْكِيلِ بِحَرَمِ أَبِيهِ جَهْلاً مِنْهُ بِوِلاَدَتِهِ وَ حِرْصاً مِنْهُ عَلَى قَتْلِهِ إِنْ ظَفِرَ بِهِ وَ طَمَعاً فِي مِيرَاثِهِ حَتَّى يَأْخُذَهُ بِغَيْرِ حَقِّهِ
پدرم از پدرش (ع) نقل كرد براى من كه رسول خدا (ص) فرمود چون فرزندم جعفر بن محمد بن على بن الحسين بن على بن ابى طالب ((ع)) متولد شود او را صادق بناميد زيرا پنجمين فرزندش بنام جعفر از روى تجرى (طغیانگر) بر خداى عزوجل و دروغ بستن بر او ادعاى امامت كند و او نزد خدا جعفر كذاب و مفترى بر خدا است و مدعى مقامى است كه اهل آن نيست و با پدر خويش مخالف و حسود بر برادر خود است. او همان کسی است كه ميخواهد سر خدا را كشف كند در وقت غيبت ولى خداى عزوجل، سپس على بن الحسين به سختى گريست و فرمود گويا جعفر كذاب را مي بينم كه سر كش زمان خود را وادار می كند بر تفتيش امر ولى خدا و غايب در حفظ الهى و موكل بر حرم پدر خود (جعفر کذاب حاکم ستمگر زمان خود را تحریک کرد منزل امام حسن عسکری (ع) را برای یافتن و به قتل رساندن امام زمان (عج) جست و جو کند) از راه جهالت به ولادت او و حرص بر قتل او در صورت دست یافتن بر او و براى طمع در ارث برادرش كه به نا حق آن را اخذ خواهد كرد.
این روایت پاسخ امام سجاد (ع) به ابى خالد كابلى است که از حضرت در مورد ائمه بعد از ایشان پرسیده بود و هنگامی که حضرت به نام مبارک امام صادق (ع) رسیدند ابی خالد کابلی از حضرت سوال میکند چرا با وجود این که همه شما صادق (راستگو) هستید به ایشان صادق می گویند؟
اَلرَّيَّانِ بْنِ اَلصَّلْتِ قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنْتَ صَاحِبُ هَذَا اَلْأَمْرِ فَقَالَ أَنَا صَاحِبُ هَذَا اَلْأَمْرِ وَ لَكِنِّي لَسْتُ بِالَّذِي أَمْلَؤُهَا عَدْلاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ كَيْفَ أَكُونُ ذَلِكَ عَلَى مَا تَرَى مِنْ ضَعْفِ بَدَنِي وَ إِنَّ اَلْقَائِمَ هُوَ اَلَّذِي إِذَا خَرَجَ كَانَ فِي سِنِّ اَلشُّيُوخِ وَ مَنْظَرِ اَلشُّبَّانِ قَوِيّاً فِي بَدَنِهِ حَتَّى لَوْ مَدَّ يَدَهُ إِلَى أَعْظَمِ شَجَرَةٍ عَلَى وَجْهِ اَلْأَرْضِ لَقَلَعَهَا وَ لَوْ صَاحَ بَيْنَ اَلْجِبَالِ لَتَدَكْدَكَتْ صُخُورُهَا يَكُونُ مَعَهُ عَصَا مُوسَى وَ خَاتَمُ سُلَيْمَانَ عَلَيْهِمَا اَلسَّلاَمُ ذَاكَ اَلرَّابِعُ مِنْ وُلْدِي يُغَيِّبُهُ اَللَّهُ فِي سِتْرِهِ مَا شَاءَ ثُمَّ يُظْهِرُهُ فَيَمْلَأُ بِهِ اَلْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً .
ريان بن صلت نقل می کند به امام رضا (ع) عرض كردم شما صاحب الامر هستيد؟ فرمودند: من هم صاحب الامر هستم ولى آن صاحب الامر كه زمين را پر از عدالت كند در حالی که پر از ستم شده است نيستم و چگونه او باشم با اينكه ضعف بدن من را مى بينى ولى قائم آن کسی است كه چون ظهور كند در سن پيری است اما سيماى جوانان را دارد و نيرومند باشد تا آن جا كه اگر دست بر بزرگترين درخت زمين اندازد آن را از جا بكند و اگر ميان كوه ها نعره كشد سنگ هاى آنها از هم بپاشد. عصاى موسى و خاتم سليمان (ع) را همراه دارد. او چهارمين فرزند من است. خدا او را زير پرده ی خود پنهان دارد تا هر زمان که بخواهد، سپس او را ظاهر كند تا زمين را پر از عدل و داد كند در حالی که پر از جور و ستم شده است.
كَانَتْ عَصَا مُوسَى لِآدَمَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَصَارَتْ إِلَى شُعَيْبٍ ثُمَّ صَارَتْ إِلَى مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ وَ إِنَّهَا لَعِنْدَنَا وَ إِنَّ عَهْدِي بِهَا آنِفاً وَ هِيَ خَضْرَاءُ كَهَيْئَتِهَا حِينَ اُنْتُزِعَتْ مِنْ شَجَرَتِهَا وَ إِنَّهَا لَتَنْطِقُ إِذَا اُسْتُنْطِقَتْ أُعِدَّتْ لِقَائِمِنَا عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَصْنَعُ بِهَا مَا كَانَ يَصْنَعُ بِهَا مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ إِنَّهَا تَصْنَعُ مَا تُؤْمَرُ وَ إِنَّهَا حَيْثُ أُلْقِيَتْ تَلْقَفُ مٰا يَأْفِكُونَ بِلِسَانِهَا .
عصاى موسى متعلق به آدم بوده است و پس از او به شعيب (وصی و جانشین حصرت آدم (ع)) رسيده بود و از شعيب به موسى بن عمران رسيد و آن عصا هم اکنون نزد ما است و همين تازگى كه من آن را ديدم هنوز سبز بود درست مثل روزی که آن را از درختش بريدند و هر گاه از آن پرسشى شود سخن گويد و آن براى قائم ما آماده شده است و آنچه موسى با آن كرد قائم هم با آن خواهد كرد و هر چه به آن عصا دستور دهند انجام ميدهد و هرجا افكنده شود آنچه جادو كردهاند با زبانش مي بلعد.
لاَ بُدَّ أَنْ يَكُونَ قُدَّامَ اَلْقَائِمِ سَنَةٌ يَجُوعُ فِيهَا اَلنَّاسُ وَ يُصِيبُهُمْ خَوْفٌ شَدِيدٌ مِنَ اَلْقَتْلِ وَ نَقْصٌ مِنَ اَلْأَمْوَالِ وَ اَلْأَنْفُسِ وَ اَلثَّمَرَاتِ فَإِنَّ ذَلِكَ فِي كِتَابِ اَللَّهِ لَبَيِّنٌ ثُمَّ تَلاَ هَذِهِ اَلْآيَةَ وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ اَلْخَوْفِ وَ اَلْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ اَلْأَمْوٰالِ وَ اَلْأَنْفُسِ وَ اَلثَّمَرٰاتِ وَ بَشِّرِ اَلصّٰابِرِينَ
ناگزير بايد پيش از آمدن قائم (ع) سالى باشد كه مردم در آن سال گرسنه بمانند و آنان را ترسى سخت از كشتار و كاهش در مال ها و کوتاه شدن عمرها و کم شدن محصولات فراگيرد كه اين در كتاب خداوند بسيار آشكار ذکر شده، سپس اين آيه را تلاوت فرمودند: شما را حتما به چيزى از ترس و گرسنگى و كاهش در اموال و جان ها و ميوهها خواهيم آزمود و بردباران را بشارت ده(آیه ۱۵۵ سوره بقره).
به نقل از کتاب کمال الدین( ج۲، ص۶۴۹) امام صادق (ع) در مورد انتهای آیه همین آیه می فرمایند: مژده به صابران، مژده به تعجیل فرج است.
لاَ دِينَ لِمَنْ لاَ وَرَعَ لَهُ وَ لاَ إِيمَانَ لِمَنْ لاَ تَقِيَّةَ لَهُ إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اَللَّهِ أَعْمَلُكُمْ بِالتَّقِيَّةِ فَقِيلَ لَهُ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ إِلَى مَتَى قَالَ إِلَى يَوْمِ اَلْوَقْتِ اَلْمَعْلُومِ وَ هُوَ يَوْمُ خُرُوجِ قَائِمِنَا أَهْلَ اَلْبَيْتِ فَمَنْ تَرَكَ اَلتَّقِيَّةَ قَبْلَ خُرُوجِ قَائِمِنَا فَلَيْسَ مِنَّا - فَقِيلَ لَهُ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ وَ مَنِ اَلْقَائِمُ مِنْكُمْ أَهْلَ اَلْبَيْتِ قَالَ اَلرَّابِعُ مِنْ وُلْدِي اِبْنُ سَيِّدَةِ اَلْإِمَاءِ يُطَهِّرُ اَللَّهُ بِهِ اَلْأَرْضَ مِنْ كُلِّ جَوْرٍ وَ يُقَدِّسُهَا مِنْ كُلِّ ظُلْمٍ وَ هُوَ اَلَّذِي يَشُكُّ اَلنَّاسُ فِي وِلاَدَتِهِ وَ هُوَ صَاحِبُ اَلْغَيْبَةِ قَبْلَ خُرُوجِهِ فَإِذَا خَرَجَ أَشْرَقَتِ اَلْأَرْضُ بِنُورِهِ وَ وَضَعَ مِيزَانَ اَلْعَدْلِ بَيْنَ اَلنَّاسِ فَلاَ يَظْلِمُ أَحَدٌ أَحَداً وَ هُوَ اَلَّذِي تُطْوَى لَهُ اَلْأَرْضُ وَ لاَ يَكُونُ لَهُ ظِلٌّ وَ هُوَ اَلَّذِي يُنَادِي مُنَادٍ مِنَ اَلسَّمَاءِ يَسْمَعُهُ جَمِيعُ أَهْلِ اَلْأَرْضِ بِالدُّعَاءِ إِلَيْهِ يَقُولُ أَلاَ إِنَّ حُجَّةَ اَللَّهِ قَدْ ظَهَرَ عِنْدَ بَيْتِ اَللَّهِ فَاتَّبِعُوهُ فَإِنَّ اَلْحَقَّ مَعَهُ وَ فِيهِ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ اَلسَّمٰاءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْنٰاقُهُمْ لَهٰا خٰاضِعِينَ .
كسى كه ورع (حالتی برتر از تقوا) ندارد دين ندارد؛ كسى كه تقيه ندارد ايمان ندارد؛ همانا گرامى ترين شما نزد خدا آن كس باشد كه بيشتر تقيه كند؛ در این حال از حضرت (ع) سوال شد تا كى باید تقیه کرد؟ فرمودند: تا وقت معينى كه روز خروج قائم ما باشد. هر كس پيش از خروج قائم ما تقيه را واگذارد از ما نيست. سپس به حضرت (ع) عرض شد يا ابن رسول اللّٰه قائم از خانواده ی شما كيست؟ فرمودند: چهارمين فرزند من که زاده ی سيده ی كنيزان است. خداوند به واسطه او زمين را از هر ظلمی پاک خواهد كرد و از هر ستمى منزه خواهد نمود و او همان كسى است كه مردم در ولادتش شک كنند و او همان کسی است كه پيش از خروجش غيبت دارد و هنگامی که خروج كند زمين به نور او درخشان گردد و ترازوى عدالت ميان مردم بگذارد و هيچ كس به ديگرى ستم نكند و او همان كسى است كه در زمين طی الارض می کند و سايه ندارد و او همان كسى است كه نداکننده ای از آسمان به نام وى فرياد خواهد کرد به طوری که همه ی اهل زمين دعوت به سوى او را بشنوند؛ ندا کننده می گوید: آگاه باشید که همانا حجت خدا نزد خانه خدا آشكار شد، او را پيروى كنيد كه حق با او و در او است و آنچه گفته شد تفسير گفته ی خداى عزوجل است که: اگر بخواهيم آيهاى از آسمان بر آنها فرود آوريم كه براى آن گردن نهند(تسلیم شوند)(سوره شعراء آيه 4).
امام رضا (ع) در این روایت یک عبارت بسیار زیبا به کار می برد و آن "الی یوم وقت معلوم" (تا زمانی مشخص شده) است. این تعبیر دقیقا به همین شکل در قرآن نیز آمده (آیه 81 سوره ص و 38 سوره حجر) و در روایات تفسیر بسیار جالبی دارد. در فهرست آیات مهدی (عج) از نگاه قرآن شماره 7 ،این آیات برسی شده است.
اَلْمَهْدِيُّ أَقْبَلُ جَعْدٌ بِخَدِّهِ خَالٌ يَكُونُ مَبْدَؤُهُ مِنْ قِبَلِ اَلْمَشْرِقِ وَ إِذَا كَانَ ذَلِكَ خَرَجَ اَلسُّفْيَانِيُّ فَيَمْلِكُ قَدْرَ حَمْلِ اِمْرَأَةٍ تِسْعَةَ أَشْهُرٍ يَخْرُجُ بِالشَّامِ فَيَنْقَادُ لَهُ أَهْلُ اَلشَّامِ إِلاَّ طَوَائِفُ مِنَ اَلْمُقِيمِينَ عَلَى اَلْحَقِّ يَعْصِمُهُمُ اَللَّهُ مِنَ اَلْخُرُوجِ مَعَهُ وَ يَأْتِي اَلْمَدِينَةَ بِجَيْشٍ جَرَّارٍ حَتَّى إِذَا اِنْتَهَى إِلَى بَيْدَاءِ اَلْمَدِينَةِ خَسَفَ اَللَّهُ بِهِ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي كِتَابِهِ - وَ لَوْ تَرىٰ إِذْ فَزِعُوا فَلاٰ فَوْتَ وَ أُخِذُوا مِنْ مَكٰانٍ قَرِيبٍ .
مهدى چهره ای دلربا و گیسوانی تابدار دارد، بر گونهاش خالى است، او از مشرق آغاز می کند و در این هنگام سفيانى خروج می كند و به اندازه ی دوران باردارى يک زن كه نه ماه است حكومت خواهد كرد، سفیانی در شام خروج مىكند و مردم شام او را اطاعت مى کنند جز چند طايفه از آنان كه بر حقّ پايدارند، خداوند آنان را از خروج به همراهى او نگه مىدارد و با سپاهى بسيار به مدينه مىآيند تا آنگاه كه به دشت مدينه مىرسد خداوند او را به زمين فرو مى برد و اين همان فرمايش خداى عزّ و جلّ است در كتاب خود, سپس حضرت آیه 51 سوره سبأ را تلاوت فرمودند که: ای کاش میدیدی که فریادشان از ترس و اضطراب بلند میشود امّا نمیتوانند (از عذاب الهی) بگریزند، و آنها را از جای نزدیکی (که حتّی انتظارش را ندارند) عذاب فرا می گیرد .
در روایات ذکر شده که مصداق فرو رفتن عده ای در زمین که در آیه 45 سوره نحل به آن اشاره شده همین فرو رفتن سپاه سفیانب در نزدیکی مدینه است.
اطلاعات بیشتر در مورد این حدیث در جامع الاحادیثسَعْدُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ أَبَانٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ اَلْجُعْفِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ: سَأَلَ عُمَرُ بْنُ اَلْخَطَّابِ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ أَخْبِرْنِي عَنِ اَلْمَهْدِيِّ مَا اِسْمُهُ فَقَالَ أَمَّا اِسْمُهُ فَإِنَّ حَبِيبِي شهد [عَهِدَ] إِلَيَّ أَنْ لاَ أُحَدِّثَ بِاسْمِهِ حَتَّى يَبْعَثَهُ اَللَّهُ قَالَ فَأَخْبِرْنِي عَنْ صِفَتِهِ؟ قَالَ هُوَ شَابٌّ مَرْبُوعٌ حَسَنُ اَلْوَجْهِ حَسَنُ اَلشَّعْرِ يَسِيلُ شَعْرُهُ عَلَى مَنْكِبَيْهِ وَ نُورُ وَجْهِهِ يَعْلُو سَوَادَ لِحْيَتِهِ وَ رَأْسِهِ بِأَبِي اِبْنُ خِيَرَةِ اَلْإِمَاءِ .
جابر بن يزيد جعفى نقل می کند: از امام باقر (ع) شنيدم كه مى فرمودند: عمر بن خطاب از امير المؤمنين (ع) پرسيد: آيا اسم مهدى را به من مىگویید؟ حضرت فرمودند: نام او را نمىگويم همانا حبيب من(پیامبر (ص)) شاهد است و از من عهد گرفته كه نام او را نگويم تا زمان قيام آن حضرت كه خداوند او را مبعوث فرمايد. عمر عرضه داشت: پس از اوصاف و ويژگىهاى او به من خبر دهيد؟ حضرت فرمودند: ايشان جوانى رشيد و تنومند،با چهرهاى نيكو و جذاب است، موهايى زيبا دارد كه بر شانۀ مباركش افتاده و نور صورت ايشان سياهى محاسن و موى سر او را فراگرفته است، پدرم به فداى پسر بهترين كنيزان(نرجس خاتون).
توجه داشته باشید که کلمه "مهدی" لقب مبارک حضرت مهدی (عج) می باشد و نام ایشان نیست.
أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ يَحْيَى بْنُ زَكَرِيَّا بْنِ شَيْبَانَ عَنْ يُونُسَ بْنِ كُلَيْبٍ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ : لاَ يَخْرُجُ اَلْقَائِمُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ حَتَّى يَكُونَ تَكْمِلَةُ اَلْحَلْقَةِ قُلْتُ وَ كَمْ تَكْمِلَةُ اَلْحَلْقَةِ قَالَ عَشَرَةُ آلاَفٍ جَبْرَئِيلُ عَنْ يَمِينِهِ وَ مِيكَائِيلُ عَنْ يَسَارِهِ ثُمَّ يَهُزُّ اَلرَّايَةَ وَ يَسِيرُ بِهَا فَلاَ يَبْقَى أَحَدٌ فِي اَلْمَشْرِقِ وَ لاَ فِي اَلْمَغْرِبِ إِلاَّ لَعَنَهَا وَ هِيَ رَايَةُ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ نَزَلَ بِهَا جَبْرَئِيلُ يَوْمَ بَدْرٍ ثُمَّ قَالَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ مَا هِيَ وَ اَللَّهِ قُطْنٌ وَ لاَ كَتَّانٌ وَ لاَ قَزٌّ وَ لاَ حَرِيرٌ قُلْتُ فَمِنْ أَيِّ شَيْءٍ هِيَ قَالَ مِنْ وَرَقِ اَلْجَنَّةِ نَشَرَهَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَوْمَ بَدْرٍ ثُمَّ لَفَّهَا وَ دَفَعَهَا إِلَى عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَلَمْ تَزَلْ عِنْدَ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ حَتَّى إِذَا كَانَ يَوْمُ اَلْبَصْرَةِ نَشَرَهَا أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَفَتَحَ اَللَّهُ عَلَيْهِ ثُمَّ لَفَّهَا وَ هِيَ عِنْدَنَا هُنَاكَ لاَ يَنْشُرُهَا أَحَدٌ حَتَّى يَقُومَ اَلْقَائِمُ فَإِذَا هُوَ قَامَ نَشَرَهَا فَلَمْ يَبْقَ أَحَدٌ فِي اَلْمَشْرِقِ وَ اَلْمَغْرِبِ إِلاَّ لَعَنَهَا وَ يَسِيرُ اَلرُّعْبُ قُدَّامَهَا شَهْراً وَ وَرَاءَهَا شَهْراً وَ عَنْ يَمِينِهَا شَهْراً وَ عَنْ يَسَارِهَا شَهْراً ثُمَّ قَالَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّهُ يَخْرُجُ مَوْتُوراً غَضْبَانَ أَسِفاً لِغَضَبِ اَللَّهِ عَلَى هَذَا اَلْخَلْقِ يَكُونُ عَلَيْهِ قَمِيصُ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ اَلَّذِي عَلَيْهِ يَوْمَ أُحُدٍ وَ عِمَامَتُهُ اَلسَّحَابُ وَ دِرْعُهُ دِرْعُ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ اَلسَّابِغَةُ وَ سَيْفُهُ سَيْفُ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ذُو اَلْفَقَارِ يُجَرِّدُ اَلسَّيْفَ عَلَى عَاتِقِهِ ثَمَانِيَةَ أَشْهُرٍ يَقْتُلُ هَرْجاً فَأَوَّلُ مَا يَبْدَأُ بِبَنِي شَيْبَةَ فَيَقْطَعُ أَيْدِيَهُمْ وَ يُعَلِّقُهَا فِي اَلْكَعْبَةِ وَ يُنَادِي مُنَادِيهِ هَؤُلاَءِ سُرَّاقُ اَللَّهِ ثُمَّ يَتَنَاوَلُ قُرَيْشاً فَلاَ يَأْخُذُ مِنْهَا إِلاَّ اَلسَّيْفَ وَ لاَ يُعْطِيهَا إِلاَّ اَلسَّيْفَ وَ لاَ يَخْرُجُ اَلْقَائِمُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ حَتَّى يُقْرَأَ كِتَابَانِ كِتَابٌ بِالْبَصْرَةِ وَ كِتَابٌ بِالْكُوفَةِ بِالْبَرَاءَةِ مِنْ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ .
ابو بصير از امام صادق (ع) نقل می کند: قائم (عج) خروج نخواهد كرد مگر حلقه ی سپاه کامل شود، عرض كردم: آنكه حلقه بدان كامل شود چقدر است؟ امام (ع) فرمودند: ده هزار است كه جبرئيل از سوى راست آن و ميكائيل از طرف چپ آن قرار دارند، سپس پرچم را به اهتزاز در آورد و با آن روان گردد، پس هيچ كس در مشرق و مغرب نماند مگر اينكه آن پرچم را لعنت كند و آن همان پرچم رسول خدا (ص) است، كه جبرئيل در روز بدر آن را فرود آورد. اى ابا محمّد به خدا قسم آن پرچم نه از پنبه است و نه از كتان و نه از ابريشم و نه از حرير، عرض كردم: پس از چه چيزى است؟ ایشان فرمودند: از ورق(برگ) بهشتى است که رسول خدا (ص) در روز بدر آن را برافراشت و بعد آن را در پيچيد و به علىّ (ع) داد، پس همچنان نزد علىّ (ع) بود تا هنگامى كه روز بصره(جنگ جمل) فرا رسيد آن را برافراشت پس خداوند پيروزى را نصيب او ساخت، سپس آن حضرت آن را در هم پيچيد و آن پرچم هم اکنون اينجا نزد ما است، هيچ كس آن را نخواهد گشود تا آنگاه كه قائم (عج) قيام كند سپس او آن را بر خواهد افراشت، سپس هيچ كس در مشرق و مغرب باقى نمی ماند مگر اينكه آن را لعنت كند (از آن بيزارى جويد) و ترس و هراس به مقدار يك ماه راه پيشاپيش آن و يك ماه از پس آن و يك ماه از جانب راست آن و يك ماه از چپ آن پرچم در حركت باشد. سپس فرمودند: اى أبا محمّد او در حالى كه خون (نياكان و پدران خويش كه) مطالبه نشده دارد و خشمگين و متأسّف است به خاطر خشم خداوند بر اين مردم، خروج خواهد كرد. پيراهن رسول خدا (ص) كه در روز احد به تن داشتند بر تن او است و نيز عمامۀ سحاب (نام عمامه پیامبر (ص)) او،و زرۀ بلند رسول خدا (ص) و شمشيرش ذو الفقار،و هشت ماه شمشير برهنه بر دوش دارد و بى باكانه مىكشد، نخستين مرحلۀ شروعش با بنى شبيه است (پردهداران خانه كعبه) پس دستهاى ايشان را مىبرد و آنها را در كعبه مىآويزد و منادى آن حضرت اعلام مىكند:اينان دزدان خدايند، سپس به قريش مى پردازد،از ايشان جز شمشير دريافت نمىكند و به ايشان جز شمشير ارزانى نمىدارد (فقط شمشير ردّ و بدل مىكند) و قائم خروج نخواهد كرد تا آنگاه كه دو فرمان مبنى بر بيزارى از علىّ (ع) خوانده مىشود: فرمانى در بصره و فرمانى در كوفه.
این که در شرق و غرب عالم پرچم حضرت لعن می شود نشان از غلبه دستگاه تبلیغاتی دشمن تا لحظه ظهور دارد. جریان تبلیغاتی که در همین زمان ما دارد با تمام توان کار می کند. البته این اراده الهی است که هرگز مسیر حق و چراغ هدایت محو نخواهد شد. پس از ظهور مردم با دیدن رفتار و منش حضرت دقیقا به همان صورت که جذب رسول خدا (ص) به سمت ایشان نیز جذب خواهند شد و دستگاه تبلیغات دشمن شکست می خورد.
لوازمی که در این روایت ذکر شده از وجود مقدس رسول خدا (ص) به حضرت علی (ع) رسیده و همین طور از هر امام به امام بعدی تا این که اکنون نزد حضرت مهدی (عج) است. به این وسایل بعد ها اضافه هم شده برای مثال قرآنی که حضرت علی (ع) به دست مبارکشان نوشتند(برای اطلاعات بیشتر در مورد این قرآن این جا کلیک کنید) و یا مصحف حضرت فاطمه (س) و...