مدعیان دروغین
مهدی های دروغین
در طول تاریخ، افراد زیادی ادعا کردهاند که همان منجی آخرالزمان، حضرت مهدی موعود (عج) هستند. این افراد
گاهی از این ادعا برای کسب منافع شخصی یا جذب پیروان استفاده کردهاند، اما هیچگاه نتوانستند هدف اصلی
ظهور، یعنی برقراری عدالت جهانی، حتی در سطح همان روستا یا شهر خود، را محقق کنند. گاهی نیز هدفشان آسیب
رساندن بوده است؛ برای مثال در قرن اخیر، جریانهایی مانند بابیه و بهائیه و برخی مکاتب انحرافی، دستکاری
استعمار برای انزوای اسلام و تخریب باورهای مهدوی و منجیطلبی در جهان اسلام بوده است.
ما در اینجا به یک سوال مهم پاسخ میدهیم: چگونه میتوان حضرت مهدی حقیقی را شناخت و تشخیص داد که چه کسی
صادق است و چه کسی دروغ میگوید؟
پاسخ این است که کسی میتواند حضرت مهدی (عج) را بشناسد که ویژگیهای ائمه اطهار (ع) را بشناسد. طبیعتاً
امام زمان (عج) که وارث تمام انبیا و اوصیای الهی هستند، به همین ویژگیها آراستهاند. برخی از مهمترین
ویژگیها عبارتند از:
ویژگی اول: امام زمان هر دوره قادر است به تمام زبانها و لهجهها سخن بگوید و سخن هر کسی
را درک کند.
ویژگی دوم: امام به اذن خداوند علم غیب دارد و پاسخ هر سوالی، چه علمی و چه خبری، را درست
و
کامل خواهد داد.
ویژگی سوم: امام دارای تمام معجزات و ابزار انبیا و اوصیای الهی پیشین است و به اذن خداوند
از
آنها استفاده میکند. این وسایل همان کارکردی را دارند که در زمان خود انجام میدادند؛ برای مثال عصای حضرت
موسی (ع) و انگشتر حضرت سلیمان (ع) همان تأثیر و کارایی را خواهند داشت که در دستان این دو پیامبر الهی
داشتند.
ویژگی چهارم: امام عصمت دارد؛ به این معنا که از گناه، خطا و اشتباه مصون است و هرگز
دچار لغزش نمیشود.
ویژگی پنجم: دعاهای امام مستجاب است. در روایت آمده که حتی اگر بر صخرهای دعا کند، آن
صخره به دو نیم تقسیم میشود.
و البته ویژگیهای دیگری نیز وجود دارد که هر کسی که امام هر زمانه و ولی خدا باشد، همزمان همه این ویژگیها
را داراست.
امام زمان خواهیِ صرفا احساسی
همه ی عالم امکان منتظر ظهور کامل ترین ذخیره الهی و اشرف کائنات هستند و هیچ گاه این طلب کم نخواهد شد بلکه روز به روز بیشتر می گردد اما این خواستن و طلب باید چگونه باشد؟! آیا از نوع خواستن و طلب مردم کوفه باشد که امام را قلبا می خواستند اما شمشیرهایشان به خون امامشان رنگین شد! امام زمانشان را طلب کردند سپس دنیا فریبشان داد و با وعده های پول و مقام ابن زیاد امام زمانشان را به مظلومانه ترین شکل ممکن با دست خود به شهادت رساندند. قلوبشان با امام و شمشیرشان بر علیه امام بود! اکثر انسان ها خدا را دوست دارند و خیلی از ایشان او را عبادت نیز می کنند اما خلاف امر خدا، معصیت هم می کنند و در آن لحظه پروردگار خویش را فراموش می کنند. همین قاعده شامل طلب و خواستن امام عصر هم می شود آیا ما ظهور را طلب میکنیم در حالی که عمل ما مخالف این طلب ماست؟! آیا ما پیش از آن که ظهور را طلب کنیم نفس خویش را اصلاح و برای ملاقات با امام آماده کرده ایم تا دوباره جریان کربلا تکرار نشود؟! ابتدا ظهور باید در قلب و در عقل ما اتفاق بیفتید درست گفتند کسانی که گفتند ظهور در جمجمه هاست نه در جمعه ها. آیا علاقه ما به امام زمان و ظهور ایشان صرفا یک احساس یا هیجان است؟! ما چقدر فرمایشات امامی که او را دوست می داریم در زندگی خود پیاده کرده ایم؟ آیا هدف فقط دیدار با امام زمان است؟ اگر قرار بود این تنها هدف باشد چرا خداوند ایشان را از دیده ها پنهان نمود؟ چقدر زندگی ما رنگ و عطر حضرت صاحب الزمان را به خود گرفته؟ ما در طول شب و روزمان چقدر به یاد آن یار دلسوزمان هستیم؟ امام چه اثری بر اصلی ترین خواسته انسان ها که رسیدن به آرامش می باشد دارد؟ و...
عجله کردن برای ظهور امام زمان
در روایت پنجم از بخش روایات مهدویت به یک اثر مخرب در دوران غیبت اشاره دارد و آن عجله کردن برای ظهور است. این مفهوم بسیار جای فکر و بحث دارد چراکه چگونه ممکن است فردی در امری عجله کند که وعده آمدن آن آمده!؟ او می داند که این امر بالاخره محقق خواهد شد و او راهی جز صبر ندارد حال اگر مثلا با خود بگوید این امر باید دیگر تا حالا محقق می شد؟ او در زمان تحقق آن عجله کرده و تسلیم امر الهی نبوده. در حالی که خداوند اراده کرده تا هر زمان که بخواهد امر ظهور عقب بیفتد. این تاخیر آن قدر طولانی خواهد شد که تمام یاران حضرت امتحان شده و ایمان و ثابت قدمی ایشان ثابت شود و شخصیت آن ها پخته و کامل گردد. پس در مورد ظهور باید به قول قرآن کریم: "و صبر کنید که خداوند با شکیبایان است" عمل کنیم.
توقیت ظهور (مشخص کردن زمان ظهور)
آسیب دیگری که جریان مهدویت با آن مواجه است و باعث دلزدگی و گاهی بی اعتقادی نسبت به مهدویت می شود موضوع مشخص کردن زمان ظهور است. میوه ظهور زمانی می رسد و قابل برداشت و چیدن خواهد بود که نور آگاهی و علم و شناخت امام و آب دیده یعنی اشک با معرفت بر دوری از امام و انتظار فرج مانند اشکها و دعاهای امام صادق علیه السلام در فراق و انتظار فرزندش امام زمان را به همراه داشته باشد بی شک تطبیق علائم ظهور با زمان حال و انتشار آن در میان عامه مردم که ممکن است به سادگی مطلب را باور و به دنبال تحقیق در مورد آن نباشند و فقط از احساس خود فرمان می گیرند می تواند خطرناک باشد همیشه بدانید ظهور طبق روایت صحیح از معصوم علیه السلام ناگهانی اتفاق می افتد حتی بدون محقق شدن علائم قطعیه و فرضیه پس مانور ما در جریان مهدویت به جای اینکه بر محور علائم ظهور باشد باید بر محور شناخت امام و آشنایی ناآگاهان از مهدی موعود باشد وقتی کسی امامش را نشناسد اگر ظهور هم محقق شود او جاهل است این همان معنای واقعی من مات ولم یعرف امام زمانه مات میتتا جاهلیه است که یعنی هر کس بمیرد در هر حالی که امامش را با معرفت نشناسد به مرگ جاهلی از دنیا رفته است.
برداشت غلط از مفهوم انتظار
این آسیب بیشتر از موارد دیگر مورد بررسی و بحث قرار گرفته و مطالب بیشتری در مورد آن وجود دارد. قصد ما
تکرار مکررات نیست و فقط به بیان یک مثال در این مورد بسنده می کنیم:
عاشقی را تصور کنید که به او وعده دیدار با معشوق داده شد و او منتظر آن لحظه است. آیا اگر این انتظار وی
صرفا دست روی دست گذاشتن و هیچ کاری نکردن باشد انتظاری ارزش مند است؟! آیا او نباید خودش را از آلودگی ها
پاک کند تا در آن لحظه دیدار از خودش شرمنده نباشد؟ آیا او نباید در غیبت یارش به گونه ای رفتار کند که وقتی
آن یار غایب مطلع شد خوشحال و شادمان گردد؟ آیا او نباید علاوه بر خود به محیط هم بپردازد و خانه و دنیا را
تا جایی که می تواند مورد پسند محبوبش سازد؟ مراجعه به آیات و روایات در مورد وظایف منتظران حضرت مهدی (عج)
این مثال را رنگ و معنا می بخشد.
امام زمان (عج) مسائل را با شمشیر حل می کند
این تصور که امام زمان(عج) تنها با شمشیر و خشونت قیام میکنند، یک سادهانگاری و برداشت نادرست از آموزههای
اسلامی است. در مقابل، روایات و منابع معتبر اسلامی، تصویری کاملاً جامع و چندبعدی از چگونگی قیام و حکومت
حضرت ارائه میدهند. امام زمان(عج) تمام مسائل را تنها با شمشیر و خشونت حل نمیکند. شمشیر
نماد برقراری عدالت و از بین بردن ظلم و جور است، اما ابزار اصلی ایشان هدایت، حکمت، علم و تربیت است.
در منابع شیعه و سنی، روایات فراوانی وجود دارد که بر خلاف این تصور سطحی است:
۱. تأکید بر هدایت و حکمت (همانند پیامبر اسلام(ص))
امامان معصوم(ع) تأکید کردهاند که روش امام مهدی(عج) ادامهدهنده روش پیامبر اکرم(ص) است که ترکیبی از
رحمت، منطق، استدلال و در نهایت، مقابله با متجاوزان بود. همچنین نزول حضرت عیسی(ع) به عنوان وزیر و
نمازگزار پشت سر امام زمان(عج)، نشاندهنده این است که قیام
ایشان، قیامی الهی و مبتنی بر تعالیم انبیا است، نه یک قیام صرفاً نظامی چراکه حضرت عیسی(ع) نماد رحمت و
مهرورزی
است.
۲. پر کردن زمین از عدل و قسط، نه از خونریزی
مشهورترین توصیف از قیام امام زمان(عج) این است که جهان را پر از عدل و داد میکند، پس از آنکه از ستم پر
شده باشد. عدالت تنها با جنگ به دست نمیآید، بلکه با قضاوت عادلانه، برنامهریزی صحیح اقتصادی، فرهنگی و
اجتماعی محقق میشود.
۳. شمشیر، آخرین راهکار برای مقابله با ظلم و سرکشی
البته این به معنای نفی مطلق استفاده از نیروی قهریه نیست. در روایات آمده است که امام(عج) با دشمنان سرسخت،
متجاوزان و کسانی که در برابر عدالت میایستند، با قاطعیت برخورد میکند. اما این یک ابزار در کنار دیگر
ابزارها است، نه تنها ابزار.این برخورد قهری، مختص به "دشمنان خدا" است؛ یعنی کسانی که پس از اتمام حجت و
دعوت به حق، همچنان بر
طغیان و ظلم خود اصرار میورزند و امنیت و عدالت جامعه بشری را تهدید میکنند. این همان اصل "جهاد دفاعی و
براندازی ظلم" در اسلام است.
بنابراین، تصویر واقعی امام زمان(عج)، تصویر یک مصلح جهانی است که با تلفیقی از علم، حکمت، اخلاق، عدالت و
قاطعیت در برابر ظلم، جهان را متحول میسازد، نه یک جنگجو که تنها ابزارش شمشیر است.
امام زمان (ع) با غیبتش دیگر میان ما نیست

غیبت به معنای ناشناس بودن است، نه نبودن؛ مشکل از نبودن امام نیست، بلکه از نشناختن او توسط مردم
است .
این همان مفهوم اصلی "غیبت" است؛ او دیده میشود اما شناخته نمیشود، در
روایتی دیگر از امام صادق (ع) تعبیری بسیار زیبا و لطیف به کار رفته، ایشان یکی از شباهت های حضرت
مهدی
(عج) با یوسف پیامبر (ع) را در
آن لحظه ای بیان میکند که برادران یوسف پس از قحطی به مصر رفتند و در آنجا با یوسف (ع) ملاقات
داشتند و
او ایشان را شناخت اما برادران
با وجود آنکه او را میدیدند، نمیشناختند.
این حضور سبب می شود امام با مردم
ارتباط غیرمستقیم و معنوی برقرار کند. برای مثال: یک نگاه پر محبت، یک کمک ناشناس یا یک سلام پر از
حال معنوی و انرژی
مثبت که حتی مردم از منشأ آن بیخبرند.
تطبیق نادرست علائم ظهور
متاسفانه برخی افراد یا جریانها بدون دقت علمی و معیارهای معتبر، علائم مربوط به ظهور حضرت مهدی (عج)
را بر
حوادث یا اشخاص خاص تطبیق میدهند.این مسئله از دیدگاه عالمان دینی یکی از آسیبهای مهم در حوزه مهدویت
به شمار میرود.
نکات کلیدی در مورد تطبیق نادرست علائم ظهور:
۱. فقدان معیار علمی و روایی: بسیاری از کسانی که دست به این کار میزنند، به جای رجوع
به منابع معتبر روایی و تحلیل دقیق، صرفاً بر اساس شباهتهای ظاهری یا حدس و گمان تطبیق میکنند.
۲. زمینهساز انحراف و یأس: وقتی حادثهای بر اساس این تطبیقها «علامت ظهور» معرفی
میشود، اما بعداً خلاف آن ثابت گردد، موجب بدبینی، ناامیدی و حتی سست شدن ایمان برخی افراد میشود.
۳. سوءاستفاده جریانهای انحرافی: برخی فرقهها و مدعیان دروغین مهدویت از این روش
برای جلب پیروان و تثبیت ادعاهای باطل خود استفاده میکنند، که ابتدای همین صفحه به برخی از آنها و
ادعاهایشان اشاره شد.
در پایان لازم است یادآور شوم وظیفه منتظران واقعی تمرکز بر وظایف اصلی منتظر (تقوا، عمل صالح، آمادگی
فردی و اجتماعی) است و در مورد نشانه های ظهور پرهیز از شتابزدگی در تطبیق و رجوع به کارشناسان معتبر
دینی می تواند راهگشا باشد.
رد ادعای ملاقات و دنبال ملاقات بودن
یکی از آسیبهای جدی در حوزه مهدویت، ادعای ملاقات با امام زمان (عج) و یا تشویق دیگران به دنبال ملاقات
بودن است. در مورد ادعای ملاقات با امام زمان (عج) ائمه معصومین (ع) به طور صریح هشدار دادهاند. از جمله:
از امام صادق (ع) نقل شده است:«هر کس قبل از خروج سفیانی و صدای آسمانی [از علائم حتمی ظهور] ادعای مشاهده
(امام زمان(عج)) کند، دروغگو است.»
روایات این چنینی نشان میدهد ادعای ملاقات تا قبل از وقوع علائم حتمی ظهور، اساساً مردود و نشانه دروغگویی
مدعی
است.
موضوع تلاش برای ملاقات با حضرت را میتوان در دو محور اصلی بررسی کرد:
الف. امکان ملاقات در عصر غیبت کبری: با قطع نظر از ادعاهای دروغ، طبق عقیده شیعه، امام
زمان(عج) اگرچه غایب هستند ولی
ناظر و ناصر مؤمنان میباشند. ایشان حیات داشته و بر احوال شیعیان آگاهند. امکان ملاقات به اراده خدا و
امام(ع) به طور مطلق منتفی نیست، اما این امری کاملاً استثنایی، نادر و در اختیار خود حضرت است.
چنین ملاقاتهایی -در صورت وقوع- برای افراد خاصی با مصالح بسیار مهم و در شرایطی ویژه اتفاق میافتد و
هرگز قابل تعمیم به همگان نیست.
ب. ارزیابی تلاش برای ملاقات: این عمل مورد
تأیید علما و مراجع نیست و میتواند آفات زیر را به دنبال داشته باشد:
- باعث ایجاد انتظار غیرواقعی و
سپس یأس و ناامیدی میشود
- فرد را از وظایف اصلی انتظار فرج غافل میکند
- ممکن است به عقاید خرافی
و انحرافی بینجامد
- در مواردی، افراد سودجو از این احساس برای فریب دیگران استفاده میکنند
- غیبت
حضرت مهدی (عج) به منظور امتحان و پالایش ایمان مؤمنان است. اصرار بر ملاقات، نوعی نادیده گرفتن فلسفه غیبت
است.
تلاش برای ملاقات با حضرت صاحب الزمان (عج) جزء وظایف منتظر واقعی بیان نشده به عبارتی وظیفه ما در دوران
غیبت، نه "به دنبال ملاقات گشتن" بلکه "آماده شدن برای ظهور" است.
رجوع به غیر مکتب اهل بیت (ع)
دوران سخت غیبت کبری جولانگاه مکاتب و جریانهای فکری انحرافی است:
- عرفانهای کاذب و درویشیهای منحرف (که ادعای کشف و شهود بدون پشتوانه شرعی دارند)
- تفکر ماده گرایی (که بخش مهمی از عالم درون و بیرون انسان را که بخش غیر مادی است و شواهد بسیاری دارد، حذف میکند)
- گرایشهای افراطی دینی (که با تفسیر قشری و خشک از دین، باعث بدنامی آن میشوند)
- مکاتب فلسفی الحادی (که اساساً خداوند یا معاد را انکار میکنند)
- روانشناسیها و فلسفههای غربی (که به ترویج سبک زندگی انسان محور می پردازند)
این مکاتب و دیگر مکاتب مشابه هرگز نتوانسته اند آن آرامش حقیقی که انسان به دنبال آن است را برای او فراهم کنند. در
نهایت نیز با سرگرم کردن بیش از حد انسان و انداختن او در تله لذت جویی و مصرف گرایی سعی در پر کردن خلا های فکری خود و جیب صاحبان سرمایه و اربابان خود را داشتند.
حال آنکه در مکتب اهل بیت (ع) که مکتب مهرورزی، دستگیری، جوانمردی، ایثار و علم و ادب است، آرامش حقیقی روحی که همواره انسان به دنبال
آن بوده برای وی فراهم می گردد.